خواب هایی که دیدیم برای هم تعریف کنیم...

[amir1364]

باورم نمیشه!!!! چند روز پیش داشتم به این فکر میکردم کاش یه تاپیکی با این موضوع بود اما اصلا به ذهنم نمی رسید که واقعا ایجادش کنید....مرسی

اکثرن یاد می مونه چی خواب می بینم خواب دیشبمو نمیگم..اما پریشب خواب دیدم رفتم پارک آبی دبی.عجب هوایی بود...خیلی خوب بود کاشکی خواب نبود:-<

خوابتون ازون خوابهای پرهزینه هست الان باید خوابی که ببینیم کم هزینه باشه مثلاً خواب ببینیم رفتیم پارک بقل کوچه داریم تخمه میشکنیم =))

[Yaser_Aramesh]

خوابهایی رو که میشه تعریف کرد مهم نیست، مهم اون خوابهاییه که نمیشه تعریف کرد!...=))

آرمین جان , منطور اصلیت رو نفهمیدم اما با اصل جملت موافقم . البته من خواب های زیادی دیدم که براتون تعریف کنم ولی وقتی که حوصله ی تایپشون رو داشته باشم !

[sima_f]

خوابتون ازون خوابهای پرهزینه هست الان باید خوابی که ببینیم کم هزینه باشه مثلاً خواب ببینیم رفتیم پارک بقل کوچه داریم تخمه میشکنیم =))

آره واقعا..دستمون به خودش نمیرسه دیگه ،حداقل خوابشو که میتونیم ببینیم

[NAVID OC]

من يه چيزي بگم؟ من از ساعت ١١ شب تا ٦ صبح خروس خون مي خوابم!!! ولي تا حالا هيچ خوابي نديدم(به غير از اون خوابا كه آرمين اشاره كرد!)
فقط زماني خواب مي بينم كه بعد از ٦ بخوابم! مثلا اگر از ٦ تا ٨ بخوابم حتما حتما خواب مي بينم!
مثلا چند وقت پيش خواب ديدم ناظم مدرسه پاشو تا ته كرده تو حلقم و فرياد مي كشه درس بخون تنبل منم نمي تونستم جواب بدم چون پاش تو حلقم بود! و باز تكرار مي شد!!! :))

[Mr.Kourosh]

من يه چيزي بگم؟ من از ساعت ١١ شب تا ٦ صبح خروس خون مي خوابم!!! ولي تا حالا هيچ خوابي نديدم(به غير از اون خوابا كه آرمين اشاره كرد!)
فقط زماني خواب مي بينم كه بعد از ٦ بخوابم! مثلا اگر از ٦ تا ٨ بخوابم حتما حتما خواب مي بينم!
مثلا چند وقت پيش خواب ديدم ناظم مدرسه پاشو تا ته كرده تو حلقم و فرياد مي كشه درس بخون تنبل منم نمي تونستم جواب بدم چون پاش تو حلقم بود! و باز تكرار مي شد!!! :))

نوید جان،خواب بسیار پر محتوا و مفیدی دیدی !تبریک میگم .خخخخخخخ=))

[iranmanoto]

برای من افت داره بیام بگم چه خوابی دیدم!!
آخه ناسلامتی من جغد شبم:|
حالا چوون شمایی چنتا شو میگم
من تا به حال 3 بار خواب حضرت عزرائيل رو دیدم
دیدید تو بعضی خواب ها یه حسی بهتون دست میده که اون حس ساعت ها و بعضی وقتها روزها تو ذهنتون میمونه! مثل اینکه واقعا اون حس رو تجربه کردید! نمونش خواب های آقا آرمین!
اقا سرتون رو درد نیارم
دفعه اول که خوابش رو دیدم(حنوز مثل روز تو زهنم روشنه!)
من با 3تا دوستام داشتیم از راه مدرسه برمیگشتیم که من یه 100 متر جلو تر 2 نفر رو با شنل قرمز دیدم وقتی برگشتن و صورتشون رو دیدم . فهمیدم خودشونن و همو نجا جونم ازم گرفته شد!!
آخ. نمیدونید چه حس بدیه! دردش رو احساس کردم!
بعد از خواب بیدار شدم! از ترسم 2 رکت نماز وحشت خوندم!
دفعه بعد که خواب این حضرت رو دیدم :
خواب دیدم من و یک نفر دیگرو بستن به چوبیه دار و تفنگ دار ها جلومون ایستادن! بعد یه گونی میکشن رو سرمون و من فقط سیاهی میبینم!
چشمام رو میبندمو میگم آتش!!! حس تیر خوردن و مردن خیلی حس بدیه!! امید وارم هیچ موقع تجربه نکنیدش!
و دفعه سوم و البته تا الان آخرین دفعه!
خواب دیدم یجا نشستم و یه بچه میاد پیشم دست میکشم رو سرش و میگم تو برو الان میام (انگار میدونم حضرت عزرائيل ه) بعد میرم پیشش و اون بدون هیچ دردی جونم رو میگیره!!!
دنبال تعبیرش گشتم ولی چیزی پیدا نکردم!!
خدا کنه تو واقعیت موقعی که میخواد جونم رو بگیره مثل دفعه سوم بگیره! بدون هیچ دردی! بدون هیچ ترسی!بدون هیچ حس بدی!
از خواب آخر به اینور دیگه خواب مردن یا جون دادن ویا... ندیدم! هرچی دیدم خوب بده! البته من خیلی کم خواب میبینم!

[ARMIN]

آرمین جان , منطور اصلیت رو نفهمیدم اما با اصل جملت موافقم . البته من خواب های زیادی دیدم که براتون تعریف کنم ولی وقتی که حوصله ی تایپشون رو داشته باشم !

یاسر جان منظورم یک مقدار شیطنت آمیز بود دیگه نشد مستقیم بیان کنم. :p

[NAVID OC]

آرمين جان شايد به خاطر سن كم آقا ياسر است؟:> ! نه ياسر جان! /:)

شايدم.....!!! بي خيال d:

[iSteve]

سلام دوستان ببخشید از صبح نتونستم موضوع رو پیگیری کنم.

دوست من فیلم سینمایی اکشن شبها قبل از خواب نگاه نکن =))
راستی استیو جان ناراحت نشی خواستم یکم شوخی کنم من خودم از این خوابهای وحشتناک زیاد میبینم

نه بابا ناراحت نشدم، درست میگی من یه کم(فقط یه کم) تخیلاتی هستم و تخیل رو خیلی دوست دارم ولی از فیلم های تخیلی خیلی بدم میاد و در عوض از بازی های تخیلی خیلی خوشم میاد!

حالا این که هیچی . باورتون نمیشه دیشب خواب میدیدم با داداشم سوار هلیکوپتر شدیم (داداشم خلبان بود)بریم مسجد تو راه تازه مسافر هم سوار میکردیم بعدش تو مسیر دوتا از این تیر برقهای آهنی خیلی بزرگ فشار قوی که تو کوها هست تو شهر بود از بینشون رد میشدیم پروانش گیرکرد ولی سقوط نکردیم ولی قتی نشتسیم رو زمین دیگه هلیکوپتر نمیتونست از زمین بلند بشه خلاصه یه باره که داشتیم بلند میشدیم رو زمین درجا چپ کرد. هلیکوپتر رو همونجا گذاشتیم و برگشتیم خونه- تازه مسجد هم نرفتیم آخرش=))

باور کنید من نه اهل فیلم های اکشن و رویایی و این چیزا هم نیستم -تازه اینقدر دیشب دندون درد داشتم که خوابم نمیرفت حالا چی شد که این خوابو دیدم نمیدونم. به نظر شما چه دلیلی میتونه داشته باشه؟ :d

سجاد جان احتمالا شما فیلم هلیکوپتر پلیس رو دوست نداشتی؟؟؟؟!!

خوابهایی رو که میشه تعریف کرد مهم نیست، مهم اون خوابهاییه که نمیشه تعریف کرد!...=))

آخ آخ نگو...:)) خیلی خنده داره ولی نمیشه لامصب! اتفاقا وقتی داشتم این تاپیکو ایجاد میکردم تو همین فکر بودم که خیلی از خواب های ما جنبه ی عمومی نداره!

هی وای من!:دی...آقا آرمین راس میگه راس میگین بیاین اون خوابارو تعریف کنین!:دی
من که خودم اصلا اهل خواب دیدن نیستم!:دی

به نظر من همه ی ما در اکثر شب ها خواب میبینیم ولی تا صبح یادمون نمیمونه!

برای من افت داره بیام بگم چه خوابی دیدم!!
آخه ناسلامتی من جغد شبم:|
حالا چوون شمایی چنتا شو میگم
من تا به حال 3 بار خواب حضرت عزرائيل رو دیدم
دیدید تو بعضی خواب ها یه حسی بهتون دست میده که اون حس ساعت ها و بعضی وقتها روزها تو ذهنتون میمونه! مثل اینکه واقعا اون حس رو تجربه کردید! نمونش خواب های آقا آرمین!
اقا سرتون رو درد نیارم
دفعه اول که خوابش رو دیدم(حنوز مثل روز تو زهنم روشنه!)
من با 3تا دوستام داشتیم از راه مدرسه برمیگشتیم که من یه 100 متر جلو تر 2 نفر رو با شنل قرمز دیدم وقتی برگشتن و صورتشون رو دیدم . فهمیدم خودشونن و همو نجا جونم ازم گرفته شد!!
آخ. نمیدونید چه حس بدیه! دردش رو احساس کردم!
بعد از خواب بیدار شدم! از ترسم 2 رکت نماز وحشت خوندم!
دفعه بعد که خواب این حضرت رو دیدم :
خواب دیدم من و یک نفر دیگرو بستن به چوبیه دار و تفنگ دار ها جلومون ایستادن! بعد یه گونی میکشن رو سرمون و من فقط سیاهی میبینم!
چشمام رو میبندمو میگم آتش!!! حس تیر خوردن و مردن خیلی حس بدیه!! امید وارم هیچ موقع تجربه نکنیدش!
و دفعه سوم و البته تا الان آخرین دفعه!
خواب دیدم یجا نشستم و یه بچه میاد پیشم دست میکشم رو سرش و میگم تو برو الان میام (انگار میدونم حضرت عزرائيل ه) بعد میرم پیشش و اون بدون هیچ دردی جونم رو میگیره!!!
دنبال تعبیرش گشتم ولی چیزی پیدا نکردم!!
خدا کنه تو واقعیت موقعی که میخواد جونم رو بگیره مثل دفعه سوم بگیره! بدون هیچ دردی! بدون هیچ ترسی!بدون هیچ حس بدی!
از خواب آخر به اینور دیگه خواب مردن یا جون دادن ویا... ندیدم! هرچی دیدم خوب بده! البته من خیلی کم خواب میبینم!

اینها تا حالا ترسناکترین و فجیح ترین خواب های تعریفی بودن!:-ss

من يه چيزي بگم؟ من از ساعت ١١ شب تا ٦ صبح خروس خون مي خوابم!!! ولي تا حالا هيچ خوابي نديدم(به غير از اون خوابا كه آرمين اشاره كرد!)
فقط زماني خواب مي بينم كه بعد از ٦ بخوابم! مثلا اگر از ٦ تا ٨ بخوابم حتما حتما خواب مي بينم!
مثلا چند وقت پيش خواب ديدم ناظم مدرسه پاشو تا ته كرده تو حلقم و فرياد مي كشه درس بخون تنبل منم نمي تونستم جواب بدم چون پاش تو حلقم بود! و باز تكرار مي شد!!! :))

=)) ممنونم.

[AmirMahmood]

من سنت شکنی می کنم از اون خواب های ارمین جان تعریف می کنم .
1- یه بار خواب دیدم که تو ساحلم و همه دارن فرار می کنن . یکی تو اون خر تو خری رو رمین داره افتاب میگیره و بت نگهاهش به من می بیا پیشم . بعدش من میرم پیشش و به ترز فجهی میگیرمش و .... و وقتی صبح از خواب پا میشم . احساس سنگینی می کنم انگار بهم یه چیزی اضافه شده . وقتی پایین رو نگاه می کنم خودتون تا تش رو بفهمین دیگه :))))))))))
2- این یکی تقریبا کابوسه : نشستم پاییه Pc و دارم محتویات newfolder / new folder / new folder ./ new 111 / new 122 رو میبینم و بعدش که دارم با لذت هرچه تمام تر با اون ها حال می کنم یهو بابام میاد تو و من و ان محتویات رو می بینیه بعد میره . منم از خواب میپرم و اولین کاری که می کنم میرم اتاقشون ببینم کجاس که خدا رو شکر می فهمم رفته سره کار