ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 7 از 7 نخست ... 567
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 70
  1. #61
    تاریخ عضویت
    2015/01/04
    محل سکونت
    لارستان - فارس
    نوشته ها
    896
    امتیازها
    17,540
    سطح
    84
    1,245
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mr. DB! نمایش پست ها
    به به!
    چه تاپیک باحالی!!
    عاقا مام یه اعترافی کنیم همین الان! باشد که خدا از ما راضی گردد...
    تو دانشگاه یه کارگاه بود که سیستماش واسه دوره تیرکمون شاه اول بودن...
    روئیس عزیز دانشگاه هم تو کتش نمی رفت که اینارو عوض کنه و خلاصه داشتیم با کلی مصیبت این دروازه های علوم رو می شکافتیم...
    یکی از روزهای خدا داشتم یه کوئری پیچیده ای رو رو سیستمم اجرا می کردم که یهو چشمتون روز بد نبینه، VS کرش کرد و مام رفتیم قاطی باقالیا!
    حرصم گرفت، خیلی شیک رفتم بایوس، ولتاژ رم و ترمینیشن و CPU رو تا اونجا که می شد دادم بالا...
    یه F10 اینتر هم چاشنی کار کردم و صبر کردیم ...
    هیچی دیگه الباقیش رو که دوستان می دونن...
    فردا روزش یکی از استادا که رفیقم بود و از ماجرا خبر داشت، گفت اون سیستم رو عوض کردن!! @-)
    ما دیدیم تنها راهه تعویض سیستم چیه، هفته ای 2تا از سیستما به رحمت خدا می رفت، اونم کاملاً اتفاقی... هیچی دیگه دانشگاه مذکور الان اون کارگاهش کاملاً به روز شده و دانشجوهای عزیزش دارن بی دردسر اونجا می کنن...
    حالا این کار ما ثواب بود یا گناه کبیره اون دیگه با شما و خدای رحمن و رحیم...
    -------
    پ.ن: این داستان کاملاً واقعی بود و از نام بردن دانشگاه کاملاً معزورم! :دی
    عالی ... عالیییییییییییییییییی =D>

    Like داری :ar!

    منم در این مورد یه خاطره دارم که اعتراف میکنم ...... به زودی
    واسه یه حس ِ تازه جنگیدن
    جالب این عشق تازه فهمیدن
    دلگیر از این مردابم من
    اَ وقتی که توش قاصدک دیدم

  2. #62
    تاریخ عضویت
    2015/01/04
    محل سکونت
    لارستان - فارس
    نوشته ها
    896
    امتیازها
    17,540
    سطح
    84
    1,245
    کاربر انجمن
    اقا مام اعتراف میکنیم که .....

    یه سیستم قبلی داشتم لامصب سگ جون بود اخ نمیگفت ولی عینه لاک پشت کند شده بود ... پدر منم که زیر بار نمی رفت واسه عوض کردنش مجبور به یه گوش مالی دادنش شودم :|

    یه روز قصد داشتم خمیر سیلیکونش رو عوض کنم ولی لامصب فن cpu دروست پیچ نشوده بود و یجورای *** رفته بود :|

    منم که ارزش عوض کردن فنش رو نمیدونستم زدم همون موقع ناکارش کردم به زندگیش خاتمه دادم راحت از اون پس دیگه تصمیم به خرید یک سیستم جدید صورت گرفت گاهی باس ادم خودش کمی دس بکار شه واقعا" :D
    واسه یه حس ِ تازه جنگیدن
    جالب این عشق تازه فهمیدن
    دلگیر از این مردابم من
    اَ وقتی که توش قاصدک دیدم

  3. #63
    تاریخ عضویت
    2014/09/29
    محل سکونت
    IoT Devices
    نوشته ها
    3,069
    امتیازها
    178,352
    سطح
    100
    9,761
    متخصص شبکه و الکترونیک
    خب منم اعتراف میکنم...

    کلاس اول راهنمایی بودیم و امتحانات میان ترم رو داده بودیم از اونجایی که میدونستم معلم زبان به دلیل نا مشخصی با من لج بود و چند بار باهم حتی دعوا داشتیم و تو امتحانات سر کلاس نمره کمتر از حقم بهم داده بود میدوسنستم میخواد نمره میان ترم هم بهم کم بده بنده هم در طی یک عملیات مخفیانه به کامپیوتر مدرسه حمله ور شدم و دیدم بهم 16 داده :| من هم نمره خودم رو به 19.5 تغییر دادم :D بعد معلم زبان منو دید گفت امتحانت شد 16 گفتم جدی ؟! پس کارنامه میگه 19.5 شدم :)) قیافه معلم واقعا دیدنی بود :))
    ویرایش توسط ErfanDL : 2015/10/14 در ساعت 20:17

  4. #64
    تاریخ عضویت
    2015/08/11
    نوشته ها
    144
    امتیازها
    10,405
    سطح
    67
    304
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط ErfanDL نمایش پست ها
    خب منم اعتراف میکنم...

    کلاس اول راهنمایی بودیم و امتحانات میان ترم رو داده بودیم از اونجایی که میدونستم معلم زبان به دلیل نا مشخصی با من لج بود و چند بار باهم حتی دعوا داشتیم و تو امتحانات سر کلاس نمره کمتر از حقم بهم داده بود میدوسنستم میخواد نمره میان ترم هم بهم کم بده بنده هم در طی یک عملیات مخفیانه به کامپیوتر مدرسه حمله ور شدم و دیدم بهم 16 داده :| من هم نمره خودم رو به 19.5 تغییر دادم :D بعد معلم زبان منو دید گفت امتحانت شد 16 گفتم جدی ؟! پس کارنامه میگه 19.5 شدم :)) قیافه معلم واقعا دیدنی بود :))
    داداش چطوری نفوذ کردی خداوکیلی ؟
  5. #65
    تاریخ عضویت
    2014/12/05
    محل سکونت
    اهواز
    نوشته ها
    82
    امتیازها
    4,311
    سطح
    41
    85
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط ErfanDL نمایش پست ها
    خب منم اعتراف میکنم...

    کلاس اول راهنمایی بودیم و امتحانات میان ترم رو داده بودیم از اونجایی که میدونستم معلم زبان به دلیل نا مشخصی با من لج بود و چند بار باهم حتی دعوا داشتیم و تو امتحانات سر کلاس نمره کمتر از حقم بهم داده بود میدوسنستم میخواد نمره میان ترم هم بهم کم بده بنده هم در طی یک عملیات مخفیانه به کامپیوتر مدرسه حمله ور شدم و دیدم بهم 16 داده :| من هم نمره خودم رو به 19.5 تغییر دادم :D بعد معلم زبان منو دید گفت امتحانت شد 16 گفتم جدی ؟! پس کارنامه میگه 19.5 شدم :)) قیافه معلم واقعا دیدنی بود :))
    آقا دمت گرم=))
    SONY VAIO F111FX:x;;)
  6. #66
    تاریخ عضویت
    2012/03/30
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    2,016
    امتیازها
    85,958
    سطح
    100
    10,650
    مشاور انجمن
    جریان این کیبورد رو که یادتونه؟



    من کلا اخلاقم طوریه که صبرم خیلی خیلی زیاده اما یه دفعه که صبرم لب ریز بشه دیگه....

    یه شب، یک مشتری برام سیستم آورد برای تعویض cpu با یک مدل بهتر. کولری که برای cpu بسته بود یه کولر بزرگ و نامتعارف ولی از این ارزون های متفرقه و الکی بود، با هزار بدبختی بعد از 5-6 دقیقه تونستم بازش کنم.
    cpu رو عوض کردم و درست لحظه ای که داشتم خمیر سیلیکون میزدم مشتری از راه رسید (اومده بود دنبال سیستمش) من داشتم سعی میکردم کولر فوق العاده بد قلق و بد هیکلش رو جا بزنم و مشتری هم بالاسر کیس وایستاده بود و داشت نگاه میکرد.

    بعد از 10 دقیقه سر و کله زدن نتونستم نصبش کنم (واقعا کولر استثنایی بود که پایه های عجیبی واسش درست کرده بودن و تنظیم پایه هاش تقریبا غیر ممکن بود!!!)
    در همون حال دوتا از دوستام و یک مشتری دیگه تو مغازه بودن و منتظر من بودن که کارم تموم بشه و کار اونها رو راه بندازم، آخرش دیگه واقعا مغزم سوت کشیده بود، یه دفعه آچاری که دستم بود رو محکم به زمین زدم و یه لگد به کیس بقل دستم زدم (کیس یکی از مشتری های دیگه که کنارم روی زمین تو نوبت تعمیر بود) و پشت سرش کولر بزرگی که تو دستم بود رو محکم کوبیدم به کیسی که داشتم روش کولرو میبستم (و صاحبش هم داشت نگاه میکرد!!) و بعدش سریع از مغازه رفتم بیرون و رفتم تو مغازه ی بقل دستیم (که دوست صمیمی منه) تقریبا 3 دقیقه تو مغازه ی دوستم بودم تا ریفرش بشم و بعدش وقتی رفتم تو مغازه ی خودم دیدم کسی نیست!
    :))


    روز بعدش دوستام اومدن، خیلی به اون شب خندیدیم، میگفتن قیافه ی اون مشتری ها و ماها اینجوری شده بود :-ss

    @};-
  7. #67
    تاریخ عضویت
    2011/10/12
    نوشته ها
    2,426
    امتیازها
    38,792
    سطح
    100
    6,649
    مشاور انجمن سخت افزار کامپیوتر
    اعتراف میکنم یه نفر رو اینقدر کتک زدم که خونین و مالین شد و نمیتونست از جاش بلند شه بعدش نشستم همونجا جفتش و براش گریه کردم :(( (از بس دل نازکم)
  8. #68
    تاریخ عضویت
    2012/03/08
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    10,905
    امتیازها
    109,860
    سطح
    100
    43,658
    مدیر کل
    دوران دبیرستان یه بار تو کلاس گرگم به هوا بازی میکردیم، بعد من خیلی اتفاقی جفت پام رو گذاشتم روی کیف رفیق فاب خودم. یه دفعه دیدم رفیقم جیغ بنفش کشید سریع اومد کیفش رو از زیر پای من کشید و خیلی جدی داد زد دیوونه تو نمیفهمی این توش چیه.

    من خیلی ناراحت شدم، خیلی بهم برخورد، چرا رفیقم اینطوری رفتار کرد، یعنی چی که نمیفهمی؛ این چه طرز صحبت کردن بود جلو جمع.

    بعد دیدم از توی کیفش یه مادربرد کامپیوتر بیرون آورد، که ظاهرا" مال سیستم خونه اشون بود و آورده بود براش یه چیزی از بیرون بخره که من رفته بودم روی کیف/مادربرد وایساده بودم.

    تا سالهای سال درک نکردم چرا رفیقم اون برخورد رو با من کرد، تا اینکه خودم هم کامپیوتری شدم و بعدها به اهمیت مادربرد پی بردم. و متوجه شدم چه حسی رفیقم در اون لحظه داشت.

    شاید منم جای اون بودم همین برخورد رو میکردم.

    اما خودمونیم، خودشم نمیفهمید اون چی بود، وگرنه مادربرد خالی بدون محافظت رو توی کیف مدرسه نمیگذاشت بیاره سر کلاس بزاره زیر دست و پا.
  9. #69
    تاریخ عضویت
    2014/09/29
    محل سکونت
    IoT Devices
    نوشته ها
    3,069
    امتیازها
    178,352
    سطح
    100
    9,761
    متخصص شبکه و الکترونیک
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen70 نمایش پست ها
    داداش چطوری نفوذ کردی خداوکیلی ؟
    اون سال به ما آموزش کامپیوتر میدادن تو مدرسه با همون سیستم هایی که آموزش میدادن کار هم میکردن :)) یه روز به معلم کامپیوتر گفتم من میخوام یه مقدار تمرین کنم و دیگه خودتون بقیه داستان رو میدونین
    ویرایش توسط ErfanDL : 2015/10/14 در ساعت 23:10

  10. #70
    تاریخ عضویت
    2012/03/08
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    10,905
    امتیازها
    109,860
    سطح
    100
    43,658
    مدیر کل
    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 13-IO-panel.jpg
مشاهده: 23
حجم: 17.0 کیلو بایت

    روزی که Corsair 760T رو گرفتم، بعد از اسمبل دیدم چراغ LED زیر دکمه ی پاور ثابت روشنه، اما چراغ LED زیر دکمه ی Restart پر پر میزد و اتصالی داره. چند روز گذشت، هر از گاهی با انگشت میزدم کنار شاسی نزدیک دکمه ی Restart بلکه این اتصالی بر طرف بشه.

    خیلی روی مخ بود. حسابی فکرم رو مشغول کرده بود، گفتم عجب شانسی، این همه کیس، حالا اینی که من گرفتم چراغ زیر دکمه ی Restart اتصالی داره. کی حوصله داره بره گارانتی.

    - چند روز که گذشت، متوجه شدم، برخی اوقات این چراغ بدون اینکه بهش ضربه بزنم، ثابت روشنه.

    - بعد از چند روز متوجه شدم وقتی سیستم بیکاره، چراغ زیر دکمه ی Restart کاملا" خاموشه.

    بعد از چند روز مشکل رو یافتم و سرم رو کوبوندم به دیوار،

    چراغ زیر دکمه ی Restart همون چراغ اکتیویتی هارد یا HDD Activity LED بود . . . . . . . .

صفحه 7 از 7 نخست ... 567
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 70

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •