اقا مام اعتراف میکنیم که .....
یه سیستم قبلی داشتم لامصب سگ جون بود اخ نمیگفت ولی عینه لاک پشت کند شده بود ... پدر منم که زیر بار نمی رفت واسه عوض کردنش مجبور به یه گوش مالی دادنش شودم :|
یه روز قصد داشتم خمیر سیلیکونش رو عوض کنم ولی لامصب فن cpu دروست پیچ نشوده بود و یجورای *** رفته بود :|
منم که ارزش عوض کردن فنش رو نمیدونستم زدم همون موقع ناکارش کردم به زندگیش خاتمه دادم راحت از اون پس دیگه تصمیم به خرید یک سیستم جدید صورت گرفت گاهی باس ادم خودش کمی دس بکار شه واقعا" :D
واسه یه حس ِ تازه جنگیدن
جالب این عشق تازه فهمیدن
دلگیر از این مردابم من
اَ وقتی که توش قاصدک دیدم
خب منم اعتراف میکنم...
کلاس اول راهنمایی بودیم و امتحانات میان ترم رو داده بودیم از اونجایی که میدونستم معلم زبان به دلیل نا مشخصی با من لج بود و چند بار باهم حتی دعوا داشتیم و تو امتحانات سر کلاس نمره کمتر از حقم بهم داده بود میدوسنستم میخواد نمره میان ترم هم بهم کم بده بنده هم در طی یک عملیات مخفیانه به کامپیوتر مدرسه حمله ور شدم و دیدم بهم 16 داده :| من هم نمره خودم رو به 19.5 تغییر دادم :D بعد معلم زبان منو دید گفت امتحانت شد 16 گفتم جدی ؟! پس کارنامه میگه 19.5 شدم :)) قیافه معلم واقعا دیدنی بود :))
ویرایش توسط ErfanDL : 2015/10/14 در ساعت 20:17
جریان این کیبورد رو که یادتونه؟
من کلا اخلاقم طوریه که صبرم خیلی خیلی زیاده اما یه دفعه که صبرم لب ریز بشه دیگه....
یه شب، یک مشتری برام سیستم آورد برای تعویض cpu با یک مدل بهتر. کولری که برای cpu بسته بود یه کولر بزرگ و نامتعارف ولی از این ارزون های متفرقه و الکی بود، با هزار بدبختی بعد از 5-6 دقیقه تونستم بازش کنم.
cpu رو عوض کردم و درست لحظه ای که داشتم خمیر سیلیکون میزدم مشتری از راه رسید (اومده بود دنبال سیستمش) من داشتم سعی میکردم کولر فوق العاده بد قلق و بد هیکلش رو جا بزنم و مشتری هم بالاسر کیس وایستاده بود و داشت نگاه میکرد.
بعد از 10 دقیقه سر و کله زدن نتونستم نصبش کنم (واقعا کولر استثنایی بود که پایه های عجیبی واسش درست کرده بودن و تنظیم پایه هاش تقریبا غیر ممکن بود!!!)
در همون حال دوتا از دوستام و یک مشتری دیگه تو مغازه بودن و منتظر من بودن که کارم تموم بشه و کار اونها رو راه بندازم، آخرش دیگه واقعا مغزم سوت کشیده بود، یه دفعه آچاری که دستم بود رو محکم به زمین زدم و یه لگد به کیس بقل دستم زدم (کیس یکی از مشتری های دیگه که کنارم روی زمین تو نوبت تعمیر بود) و پشت سرش کولر بزرگی که تو دستم بود رو محکم کوبیدم به کیسی که داشتم روش کولرو میبستم (و صاحبش هم داشت نگاه میکرد!!) و بعدش سریع از مغازه رفتم بیرون و رفتم تو مغازه ی بقل دستیم (که دوست صمیمی منه) تقریبا 3 دقیقه تو مغازه ی دوستم بودم تا ریفرش بشم و بعدش وقتی رفتم تو مغازه ی خودم دیدم کسی نیست!
:))
روز بعدش دوستام اومدن، خیلی به اون شب خندیدیم، میگفتن قیافه ی اون مشتری ها و ماها اینجوری شده بود :-ss
@};-
اعتراف میکنم یه نفر رو اینقدر کتک زدم که خونین و مالین شد و نمیتونست از جاش بلند شه بعدش نشستم همونجا جفتش و براش گریه کردم :(( (از بس دل نازکم)
دوران دبیرستان یه بار تو کلاس گرگم به هوا بازی میکردیم، بعد من خیلی اتفاقی جفت پام رو گذاشتم روی کیف رفیق فاب خودم. یه دفعه دیدم رفیقم جیغ بنفش کشید سریع اومد کیفش رو از زیر پای من کشید و خیلی جدی داد زد دیوونه تو نمیفهمی این توش چیه.
من خیلی ناراحت شدم، خیلی بهم برخورد، چرا رفیقم اینطوری رفتار کرد، یعنی چی که نمیفهمی؛ این چه طرز صحبت کردن بود جلو جمع.
بعد دیدم از توی کیفش یه مادربرد کامپیوتر بیرون آورد، که ظاهرا" مال سیستم خونه اشون بود و آورده بود براش یه چیزی از بیرون بخره که من رفته بودم روی کیف/مادربرد وایساده بودم.
تا سالهای سال درک نکردم چرا رفیقم اون برخورد رو با من کرد، تا اینکه خودم هم کامپیوتری شدم و بعدها به اهمیت مادربرد پی بردم. و متوجه شدم چه حسی رفیقم در اون لحظه داشت.
شاید منم جای اون بودم همین برخورد رو میکردم.
اما خودمونیم، خودشم نمیفهمید اون چی بود، وگرنه مادربرد خالی بدون محافظت رو توی کیف مدرسه نمیگذاشت بیاره سر کلاس بزاره زیر دست و پا.
روزی که Corsair 760T رو گرفتم، بعد از اسمبل دیدم چراغ LED زیر دکمه ی پاور ثابت روشنه، اما چراغ LED زیر دکمه ی Restart پر پر میزد و اتصالی داره. چند روز گذشت، هر از گاهی با انگشت میزدم کنار شاسی نزدیک دکمه ی Restart بلکه این اتصالی بر طرف بشه.
خیلی روی مخ بود. حسابی فکرم رو مشغول کرده بود، گفتم عجب شانسی، این همه کیس، حالا اینی که من گرفتم چراغ زیر دکمه ی Restart اتصالی داره. کی حوصله داره بره گارانتی.
- چند روز که گذشت، متوجه شدم، برخی اوقات این چراغ بدون اینکه بهش ضربه بزنم، ثابت روشنه.
- بعد از چند روز متوجه شدم وقتی سیستم بیکاره، چراغ زیر دکمه ی Restart کاملا" خاموشه.
بعد از چند روز مشکل رو یافتم و سرم رو کوبوندم به دیوار،
چراغ زیر دکمه ی Restart همون چراغ اکتیویتی هارد یا HDD Activity LED بود . . . . . . . .
![]()
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)