جنگ هیچگاه تغییر نمیکند | نقد و بررسی عنوان Metal Gear Solid V : The Phantom Pain

[MoJtAbA]

جنگ....جنگ چیزی است که بزرگان کشور ها آن را آغاز میکنند و این مردم هستند که باید تاوان کار آن ها را دهند. آسیب های جنگ بر هیچ کس پوشیده نیست. امکان ندارد که جنگی آغاز شود و آسیبی به انسان و محیط زیست وارد نشود ؛ حتی ممکن است که این آسیب ها تا سالیان سال باقی بمانند. موضوع سری Metal Gear درباره بدی های جنگ و زجری که همه انسان ها در اثر آن میکشند است.Metal Gear همیشه به داستان های رازآلود و پیچیده خود معروف بوده است. در تمام قسمت های این سری اتفاقاتی افتاده که بازیکن به خیال خودش فکر کرده که آن ها را فهمیده ، حال آنکه پیچیدگی های فراوانی پشت آن اتفاق وجود دارد که بازیکن از آن ها خبر ندارد. از آنجایی کهMetal Gear Solid V : The Phantom Pain هم از این قاعده پیروی میکند ، تمرکز اصلی داستان بر روی اتفاقاتی است که بازیکن حتی فکرش را هم نمیکند ! طرفدران قدیمی این سری در آخرین قسمت بازی جواب بسیاری از سوال های خود را که از اولین قسمت سری Metal Gear به همراه داشتند ، میابند. داستان این قسمت از بازی طوری است که شما را سر جای خود میخکوب میکند و هر لحظه باید انتظار اتفاق باورنکردنی را داشته باشید. جالب است بدانید که فروش این بازی در روز اول بیشتر از فروش پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما یعنی Harry Potter and the Deathly Hallows Part 2 در روز اول است !! آن هم با فروش دو برابر !!حتی فروش این بازی از فروش روز اول Avengers : Age Of Ultron هم بیشتر شده است ! و اما نکته جالب ماجرا اینجاست که هزینه ساخت Avengers 250 میلیون دلار بوده اما هزینه ساخت این بازی فقط 80 میلیون دلار بوده است !

داستان بازی حول شخصی با لقب Big Boss ( رئیس بزرگ ) است که رهبر یک ارتش خصوصی با نام Diamond Dog میباشد. داستان The Phantom Pain شامل اتفاقات تاریخی سال های 1980 و عناصر علمی - تخیلی مثل تکنولوژی ها و قدرت های مافوق انسانی که به هر لحظه بازی جذابیت افزوده است. شما درون دنیایی بازی میکنید که قرار است به عنوان بهترین سرباز تاریخ آن را نجات دهید. قبل از انتشار یافتن TPP عنوانی با نام MGS V Ground Zeroes منتشر یافت که فقط دارای یک مرحله اصلی بود و ذره ای از دریای بیکران The Phantom Pain را به ما نشان میداد.
ابزار های موجود در TPP آنقدر زیاد هستند که گاهی اوقات حتی اگر هم به آنها احتیاجی نداشته باشید ، دوست دارید از روی کنجکاوی آن ها را امتحان کنید. به عنوان مثال دست مکانیکی Big Boss به چندین صورت مختلف قابل شخصی سازی است. استفاده از Sonar در دست مکانیکی باعث نشان داده شدن دشمنان نزدیک شما میشود یا میتوانید از شوک الکتریکی در این دست مکانیکی استفاده کنید. تمام قسمت های اسلحه ها قابل شخصی سازی هستند. اضافه کردن Silencer، Laser Sight ، Grenade Launcher و ... همه به سلیقه شما بستگی دارند.

وظیفه شما در TPP فقط این نیست که عده ای را از پای در بیارید و کمپ ها را فتح کنید. وظیفه سنگین تر شما این است که ارتشی آزاد و دور از چشم قدرت های جهانی بسازید که دربرابر آنهایی که میخواهند برای منافع شخصی دنیا را به نابودی بکشند ، مقابله کنید. در طول سفر دراز خود با مسائلی چون شکنجه ، استفاده از کودکان به عنوان سرباز و خطرات استفاده از تسلیحات هسته ای مواجه خواهید شد. داستان TPP موضوعاتی مثل این ها را به تصویر میکشد و به شما یادآوری میکند که امروزه هر نظامی با سلب آسایش و شادی دیگران به روی کار می آید.مراحل اصلی TPP به قدری هیجان انگیز هستند که شما را ترقیب میکنند به سرعت مراحل را تمام کنید تا چیز های بیشتری از داستان بازی متوجه شوید. البته در این بین به 100 مرحله فرعی بازی هم توجهی کنید ! داستان بازی در دو منطقه افغانستان و آفریقا روایت میشود که هر دو منطقه پر است از کمپ های دشمن ، منابع ، عناصر محیط زیستی مانند حیوانات مخصوص هر منطقه که جمع آوری هر یک از آنها پاداش مخصوص خود را دارد. ممکن است در یک کمپ ماشینی ببینید که ارزش دزدینش را داشته باشد یا گاهی سرباز هایی هستند که اطلاعات خوبی دارند و میتوان از آنها بازجویی کرد.

موفقیت در TPP فقط این نیست که در پایان مرحله ، بازی به شما رتبه A یا B دهد. این نکته را یادتان باشد که شما در حال ساخت یک ارتش هستید.اگرچه که جمع آوری سرباز و متقاعد کردن دیگران برای پیوستن به ارتش شما در دنیای واقعی کار سختی است ، اما در TPP اصلاً این چنین نیست. کافی است که یک بالون را به سرباز مورد نظر متصل کنید تا آن بالون سرباز را به سمت هلیکوپتر شما هدایت کند. پس از آن ، سرباز جزئی از ارتش شما میشود ! البته اگر واقعاً بخواهیم به این ایده در دنیای واقعی فکر کنیم ، کاملاً مسخره بنظر می آید اما این کار در دنیای TPP تنها راهی است که هدف گسترش ارتش خود را جلو میبرد. همچنین این کار بازیکن را مجبور به جمع آوری منابع مختلف میکند و بدین ترتیب با جمع آوری منابع ، اسلحه ها و تجهیزات جدیدی در دست بازیکن قرار میگیرد. در حین انجام این کار باید حواستان باشد که سربازی را نکشیم ؛ بدیهی است که سرباز مرده به درد کسی نمیخورد. به همین دلیل باید از تمام ذهن خود استفاده کنید تا دشمن را در جایی غافلگیر کنید ، او را از پای در بیارید و سپس در حالی که بیهوش است به آن بالون وصل کنید. از آنجایی که سبک سری Metal Gear مخفی کاری است ، حرکت بدون شناسایی شدن یکی از ارکان مهم در بازی است که این کار در جهان آزاد و وسیع TPP مشکل شده. گاهی ممکن است یک گرگ شما را بکشد یا کاری کند که دشمن از حضور شما آگاهی یابد و مرحله شکست بخورد. تمام سخت کوشی های شما در جمع آوری سرباز ، منابع ، حیوانات و ماشین ها درMother Base جبران میشوند. در اینجا سرباز هایی که دستگیر کرده اید میتوانند برای شما در قسمت های مختلف Mother Base کار کنند. چگونگی سامان دهی این سرباز ها بسیار مهم است چرا که هر سرباز مهارت خاص خود را دارد و متناسب با مهارت خود باید در بخش مناسب فعالیت کند. فعالیت و مهارت های آنها باعث آزاد شدن اسلحه ها ، تجهیزات و تکنولوژی های جدید در Mother Base میشود. با اضافه شدن آنها در بخش های مختلف Level سرباز ها و آن بخش بالا می رود. وقتی کهLevel کارکنان شما به اندازه معین بالا برود و به اندازه کافی منابع جمع کرده باشید ، اجازه ساختن اسلحه ها و تجهیزات جدید را خواهید داشت.آیتم های فراوانی برای باز کردن هستند که شما با دیدن آنها تلاش خود را دو چندان خواهید کرد تا با جمع آوری منابع و سرباز های بیشتر آنها را باز کنید. هرچقدر Mother Base را گسترش دهید ، گنجایش سرباز ها هم در آن افزایش میابد و به دنبال آن تجهیزات بیشتری هم باز خواهید کرد. حتی میتوانید گروه هایی را تشکیل و فرستاده تا منابع مختلف جمع آوری کنند یا ماموریت های مربوط به خود را انجام دهند تا حواس شما به جمع آوری منابع پرت نشود و وظایف اصلیتان را در بازی فراموش کنید !

پایگاه خود را در حال گسترش میبینید ؛ در آغاز فقط یک پلتفرم ، حال چندین پلتفرم مختلف که بوسیله پل هایی به هم پیوند یافته اند. پایگاهی ساخته اید که برای رفتن به هر گوشه آن زمان زیادی نیاز است. آنجا حسی مانند خانه دارد ، به دور از هرگونه تهدیدی. به دریا نگاه میکنید ، دریایی که تسلی بخش شماست. آرامشی که بعد از اتفاقاتی که در طول میدان نبرد اتفاق افتاده منصفانه است. هنگامی که به سوی میدان نبرد عازم هستید ، بر لبه هلیکوپتر نشسته اید ، دوربین رئیس را از پشت نشان میدهد و شما به دنیای رو به خود مینگرید ، دنیایی که شما وظیفه نجات آن را دارید ، حسی به شما دست میدهد که واقعاً شما در برابر این جهان مسئولیت دارید. شما رئیس بزرگ هستید...

هنگامی که هلیکوپتر فرود می آید ، این تفکرات به کنار میروند. حال شما باید با دشمن مقابله کنید. بیشتر اوقات برای رسیدن به مکان دشمن باید فواصل زیادی را طی کنید. هنگامی که در حال دویدن هستید ، دوربین میلرزد ، صدای پای شما هنگام لمس زمین می آید ، صدای به هم خوردن تجهیزات شما می آید ، حس میکنید که به وسیله نقلیه احتیاج دارید. در این مواقع میتوانید از اسب وفادار خود ،D-Horse ، رباتی با نام D-Walker یا حتی از ماشین ها و تریلی های موجود در کمپ ها یا آنهایی که قبلاً به پایگاه برده بودید استفاده کنید. اسب و ربات به عنوان همراه جنگی شناخته میشوند.آنها محدودیتی ندارند و میتوانند هرجایی با شما بیایند. همچنین میتوانید سگی را با نام D-Dog با خود همراه کنید که میتواند دشمن را شناسایی و حواس آن را پرت کند. در یکی از مراحل یک Sniper قصد جان شما را دارد که شما میتوانید آن را بکشید یا آن را به عنوان یکی از همراهان به Mother Base بیاورید که در این صورت میتوانید او را مثل D-Walker ، D-Horse ، D-Dog به جنگ ها بیاورید. وی با نام Quiet شناخته میشود. در سریMetal Gear همیشه روال کار به این شکل بود که شما به تنهایی باید مراحل را انجام میدادید اما TPP همه چیز را عوض کرده و شما میتوانید کسانی که در بالا نام برده شد را به عنوان همراه با خود ببرید ؛ آن هم بخاطر این است که آخرین قسمت از سری Metal Gear جهان آزاد شده است.

خیلی سخت است که TPP را از سری های قبلی جدا بدانیم چرا که این قسمت مقدمه اولین قسمت از این سری است که در سال 1987 منتشر شده !! یعنی آخرین قسمت از سری مقدمه ای بر اولین قسمت از سری است !! سری Metal Gear هیچگاه به ترتیب داستان منتشر نشده اند و مثلاً برای فهمیدن داستان یک قسمت از بازی ، باید قسمت های جلوتر یا عقب تر را بازی کرد و به همین دلیل است قسمت اول بازی ربطی به قسمت آخر آن دارد. اگر سری های قبلی را بازی کرده باشید ، میدانید که بعد از تمام شدن TPP چه اتفاق هایی خواهد افتاد یا قبل از آن چه اتفاق هایی افتاده که داستان TPP به این شکل است. اما در این بین رازی که تا به حال بدون پاسخ مانده تغییر شکل Big Boss است.
داستان TPP را اگر با خودش مقایسه کنیم واقعاً عالی است حال موقعی داستان بازی عالی تر میشود که طرفدارانی که 30 سال است داستان این سری را دنبال میکنند به آخر داستان میرسند و به بیشتر سوال های آنها پاسخ داده میشود. TPPسر قول خود بود ، قولی مبنی بر اینکه نشان دهد چگونه Big Boss تبدیل به مردی شد که همه آن را میشناسند. اگر بخواهیم در بین این همه نکات مثبت بازی به نکات منفی آن اشاره کنیم نکات منفی عبارتند از پراکنده بودن داستان بازی ، نبودن یک مرحله ( مرحله 51 ) که فقط در دسترس بعضی کاربران قرار گرفت و پایان تا حدودی گنگ بازی.روایت داستان از این جهت نقص دارد که بسیاری از نکات مهم داستان در کاست ها بیان میشود و حتماً برای فهمیدن قسمت های مهم داستان باید این کاست ها را جمع و در وقتی آزاد به آنها گوش داد.

گیم پلی بازی بی عیب و نقص است ، شخصیت ها عالی طراحی شده اند اما این قسمت که مرحله ای از مراحل بازی پاک شده کمی پیش پا افتاده و مسخره است و میتوان گفت که تا به حال هیچ بازی ای همچین کاری نکرده است ! در پایان بازی تعجب همه جای شما را در برگرفته است. بعد از ساعت ها غلطیدن در خاک ، از پا درآوردن دشمنان و رویارویی با کسی که قصد از بین بردن جهان را داشت میفهمید که کار های شما با اراده خود نبوده ، دستان شما مجبور بودند کاری را انجام دهند که شما نمیخواستید اما مجبود بودید که انجام دهید. برای کسی که از سریMetal Gear فقط TPPرا بازی کرده ، در پایان بازی با سوال های زیادی در ذهن خود مواجه میشود. چیز هایی که برایشان تلاش کرده اید ، رابطه ها و جنگ هایی که در طول بازی داشته اید همگی سوال برانگیز هستند و هیچ چیزی همانطور که به نظر می آید نیست.پایان بازی برای بعضی طرفداران پایانی است برای سوال هایشان و برای بعضی آغازی برای سوال هایشان....
Cut Scene ای که در آخر بازی نشان داده میشود به کلی اعصاب شما را به هم میریزد ! Cut Scene آخر بازی پر از لحظه های نفس گیر و دیالوگ های کوبنده ای است که بعد از گوش دادن به آنها میفهمید که در طول بازی کوجیما شما را دست انداخته است ! درباره پایان بازی در پستی جدا توضیح خواهیم داد.

هر یک از طرفداران سریMetal Gear یک قسمت از سری را مورد علاقه خود میداند. برای بعضی گیم پلی مهم است ، بعضی صداگذاری و موسیقی یا هر نکته ای که باعث میشود او یک قسمت را بر دیگری ارجحیت دهد. قبل از انتشار The Phantom Pain انتخاب بهترین قسمت از سری کار سختی بود. حال با وجود این قسمت مشکل حل شده و میتوان TPP را بهترین قسمت از مجموعه Metal Gear از سال 1987 انتخاب کرد. تا به حال هیچ عنوانی از این مجموعه گیمپلی ای به این زیبایی یا جهانی به این وسعت نداشته است. تمام عناصری که قسمت های قبلی را شاهکار کرده اند با محیطی جهان آزاد و داستانی دیوانه کننده همگی در قالب یک قسمت جمع شده اند. Metal Gear Solid V: The Phantom Pain شانس برنده شدن بهترین بازی اکشن را دارد و بدون شک هم بهترین قسمت از سری افسانه ای Metal Gear میباشد.

نکات مثبت :
داستانی پیچیده و حیرت انگیز که از اول تا آخر بازی توجه شما را جلب میکند.
طراحی جهانی زیبا و شخصیت های بازی عالی
دنیای پر از جزئیات و اتفاقات هیجان انگیز
بهترین گیمپلی مخفی کاری
به خوبی با قسمت های قبلی ربط داده شده
گرافیک بازی عالی کار شده و هیچ نقصی ندارد
تصویر برداری عالی Cut Scene ها

نکات منفی :
داستان و روایت پراکنده
پایان بازی شوکی به شما میدهد !

و در نهایت نمره تعلق گرفته به این بازی 10/10 است و به راحتی میتوان این عنوان را یک شاهکار نامید ! اگر از دارندگان یکی از کنسول های نسل هفتمی یا هشتمی هستید یا یک کامپیوتر مناسب دارید ، حتماً پیشنهاد میکنیم که این عنوان را بازی کنید.

ترجمه شده از Gamespot با اندکی ویرایش
پاییز 1394
هرگونه استفاده از متن و عکس های مقاله شرعاً و قانوناً مجاز میباشد.

Big Boss Is Watching You

[MoJtAbA]

تعدادی از دیالوگ های برتر سری Metal Gear :

میتوانیم درباره امید با دیگران حرف بزنیم؛ به چیز هایی که امید داشتیم،به چیز هایی که ارزش جنگیدن را داشتند. مهم نیست که شما درست میگفتید یا غلط، این امید داشتن شماست که آینده را میسازد.

در دنیا چیزی به نام واقعیت وجود ندارد. بیشتر چیز هایی که واقعی خطاب میشوند ، تخیلی هستند. چیز هایی که شما فکر میکنید میبینید تنها وقتی واقعی هستند که مغز شما میگوید.

ما اسباب بازی های دولت یا هرکس دیگری نیستیم. جنگیدن تنها چیزی بود که در آن خوب بودم اما حداقل برای چیزی جنگیدم که به آن باور داشتم.

من یک سایه هستم ، سایه ای که هیچ وقت نوری بر آن تابیده نمیشود. مادامی که مرا دنبال کنی ، هیچ وقت روز را نخواهی دید.

در هر زمان و مکانی میشود عاشق کسی شد. اما اگر عاشق کسی شدی باید از او مراقبت کنی.

از گذشته خود پشیمان نباش. از آن تجربه کسب کن. پشیمانی ها انسان را ضعیف تر میکنند.

یک انسان قوی احتیاجی به مطلع بودن از آینده خود ندارد. او خود آینده اش را میسازد.

کشتن یکی از کار هایی است که هر چقدر بیشتر انجام میدهی ساده تر میشود.

آینده را ساختن و خاطرات گذشته را زنده نگاه داشتن ، هر دو یکسانند.

خیلی راحت است که گناهان را در وسط میدان جنگ فراموش کنیم.

کسی که میدان جنگ را کنترل میکند ، تاریخ را کنترل میکند.

در میدان جنگ نام معنایی ندارد.

[VSH-Katana]

خیلی عالی واقا دستت درست من که بیشتر ترغیب شدم بخرمش (میخواستم صبر کنم دان شه ولی صبر رو گرفتی ازمون )

[ARTHUR MORGAN]

ممنون بابت ترجمه. اما بهترین قسمت سری متال گیر قسمت سوم است.بزرگترین نقطه ضعف این عنوان داستان سطحی و بی سر و ته است.طراحی مراحل مزخرف ، اپیزود دومی که کاملا اضافی است و....

به نظر من نمره ی 8 الی 8.5 برای این بازی کافی است.

[Devileytion]

البته مونولاگ "جنگ هرگز عوض نمیشه" مال بازی فال اوت هست. رو این حساب این جمله تو MGS4 پلات تویست شد و به "جنگ، جنگ عوض شده" تغییر کرد. که خدارو شکر دلیلشم که چرا جنگ عوض شده اومده همونجا.
نه اینکه با اسلحه چوبی بیفتی به جنگ سوسک و پشه و معتقد باشی "جنگ هیچ وقت عوض نمیشه"، انگار بشریت از بدو تولد کارش همین بوده.
ممنون بابت تاپیک.

[MoJtAbA]

البته مونولاگ "جنگ هرگز عوض نمیشه" مال بازی فال اوت هست. رو این حساب این جمله تو MGS4 پلات تویست شد و به "جنگ، جنگ عوض شده" تغییر کرد. که خدارو شکر دلیلشم که چرا جنگ عوض شده اومده همونجا.
نه اینکه با اسلحه چوبی بیفتی به جنگ سوسک و پشه و معتقد باشی "جنگ هیچ وقت عوض نمیشه"، انگار بشریت از بدو تولد کارش همین بوده.
ممنون بابت تاپیک.

بله کاملاً درسته. :)

اتفاقاً قبل از نوشتن عنوان تاپیک چشمم به این عکس خورده بود :