بررسی قسمت سوم از فصل دوم بازی The Walking Dead

[nariman seraj]

سقفی نا امن، مکانی پر خطر در راه است

نام کامل این قسمت: The Walking Dead Season 2 Episode 3


عنوان این قسمت: In Harm's Way


سازنده:استودیوی TellTaleGames


تاریخ انتشار: ۱۳ می ۲۰۱۴


وضعیت: منتشر شده

مقدمه


باز هم خشونت، باز هم نگرانی و باز هم خطر. استودیویTellTale با انتشار قسمت سوم از فصل دوم باز هم گل کاشت. درسته که مشکلاتی باز هم سر راه هست ولی با این حال این پشت کار قابل تحسین است. مردگان متحرک تنها نامش را از کمیک کرکمن وام گرفت و توانست برای خود دنیایی مستقل با کاراکترهای جدید که هر کدامشان خلقیات و مشکلات خود را داشتند در قالب یک سریال تعاملی بسازد. تصمیمات شما در این بازی در روند قصه‌گویی بازی تأثیر داشت، کمی چاشنی گیم‌پلی به بازی اضافه شد و بخش اعظم آن از دیالوگ‌ها تشکیل می‌شد. روایت داستانی و چالش‌های پیش روی بازی چیزی فراتر از کمیک و سریال ارائه داد و نظر مثبت اکثر منتقدان را به خود جلب کرد. فصل دوم بازی در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ منتشر شد، باز هم طرفداران را راضی نگه داشت اما نتوانست به قدرت داستانی و شخصیت‌پردازی کاراکترها در فصل ابتدایی ظاهر شود.
شخصیت جدید قابل بازی در فصل دوم کلمنتاین (از لحاظ روحی و شخصیت بزرگسالانه‌ای که دارد به نظر من شباهت زیادی به کارل در سریال دارد) بود، اپیزود اول با مرگ یکی ازشخصیت‌ها شروع می‌شود، همین‌جاست که سازندگان بازی به شما یادآوری می‌کنند که در فصل دوم هم با هیچ‌کس شوخی ندارند و دنیای مردگان متحرک رحم سرش نمی‌شود، کاراکترهای جدید به یک دختر بچه هم اعتماد ندارند و شما هم باید یاد بگیرید که نمی‌شود به هیچ‌کس اعتماد کرد چون همانند همان سگ معصوم در قسمت اول نهایت دست خودتان را گاز می‌گیرند. عدم اعتماد در داستان را کرکمن در کمیک‌هایش پایه‌ریزی کرد، دوست امروز دشمن فردای شماست. با این تفکر در فصل دوم بازی در ذهنتان بسیار بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنید.
پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در گیم‌پلی و حتی گرافیک بازی در فصل دوم صورت گرفت. خبری از لگ‌های اعصاب‌خورد کن فصل اول نبود و دستورالعمل جدید به صحنه‌های فرار اضافه شد.

داستان بازی


داستان بازی دقیقاً از جایی که به پایان رسید آغاز می‌شود، کلمنتاین و گروهش در بند کارور اسیرند و به سمت مخفیگاه آن‌ها پیش می‌روند، یک فروشگاه بزرگ با تمام امکانات و غذا البته با گاردهای سلاح به دستش کوچکترین احساس سرپناهی را دارد که بیشتر شما را یاد زندان می‌اندازد(یکی از دیالوگ‌هایی که چند بار حق انتخاب دارد زندان است). شروع بازی روندی کند دارد، مکان جدید، کاراکترهای جدید و مثل همیشه فکرهای جدید برای فرار از زندان!
کارور شخصیت منفی این اپیزود بی‌رحم، ترسناک و خطرناکترین موجود آنجا و میشود گفت یکی از دیوانه‌ترین کاراکترهای سری Walking Dead است.
حدوداً ۹۰ دقیقه تمام کردن این اپیزود زمان می‌طلبد، گیم پلی‌ بازی بسیار کمتر از دو اپیزود قبلی است(شاید نهایتاً ۵ دقیقه!). تقریباً ۸۰ دقیقه از بازی صحبت‌ها و نقشه فرار کاراکترها است و ۱۰ دقیقه پایانی نقطه اوج بازی است.
یکی از بزرگترین تصمیمات در این قسمت که روح کلمنتاین را هدف قرار می‌دهد در انتهای بازی گنجانده شده است. در مورد عکس‌العملتان نسبت به کاراکتر سارا خوشبختانه هنوز هم قدرت انتخاب دارید می‌توانید به او کمک کنید، بگویید که بزرگ شود . اما در نهایت اتفاقات پیش روست که از یک بچه‌ی بی دست و پا یک بازمانده خواهد ساخت. می‌توانید با تصمیم‌هایتان زندگی کسی را بگیرید یا حتی کسی را نجات دهید.
قسمت سوم فصل دوم بازی مردگان متحرک فراز و نشیب‌های‌ زیادی دارد، از قسمت قبلی بهتر است و مثل همیشه در نقطه‌ی اوجش شما را منتظر می‌گذارد. اما همچنان معتقدم به پای قسمت اول نمی‌رسد( یکی از بهترین سکانس‌ها در قسمت اول، بخیه‌ی دست کِلِم است).

گیم پلی


گیم پلی در این بازی از نکاتی بوده که نظرات مختلفی را به خودش اختصاص داده و همواره نظرات مثبت و منفی زیادی را همراه خود داشته است. اگر بخواهیم در مورد گیم پلی این قسمت بحث کنیم تنها نکته ای که میتواند نقطه ضعف آن باشد مدت زمان کم گیم پلی است به زبان خودمانی بگوییم: ( تا گرم میشیم و چرق و چروق انگشتامونو میگیریم بازی تموم میشه ). نسبت به قسمت های قبل نکات منفی گیم پلی و ضعف های کنترل آن کمتر شده و گیمر احساس بهتری پیدا میکند.

گرافیک و صدا گذاری


معمولا این عنوان به صورت فصل به فصل گرافیک خود را بهبود میبخشد و نباید از تک تک قسمت های هر فصل انتظار بهتر شدن گرافیک را داشت. شاید این به نوعی این کار خوب باشد. گیمر یک فصل کامل را با گرافیکی بدون تغییر طی میکند و با شروع فصل جدید به یکباره بیننده تغییرات بسزایی را مشاهده میکند. این قسمت هم با وجود برطرف شدن لگ ها و مشکلات گرافیکی اش تغییری در این بخش نکرده و این را نباید به عنوان نکته منفی در نظر گرفت. زیرا این سبک بازی با داستان بینهایت قوی و خوبی که دارد بسیاری از مشکلات دیگر را خود به خود حل میکند.
اما در مورد صدا گذاری باید بگوویم که بر خلاف گرافیک در هر قسمت بهتر میشو و تیم مهندسینی که در فصل دوم کار خود را شروع کردند رفته رفته خود را در بازی بیشتر احساس میکنند و کار هایشان را قوی تر و بهتر به پایان میرسانند، صدا پیشه ها هم که بخوبی در کنار مهندسین صدا نقش خود را ایفا میکنند و دیگر در این باره حرفی برای گفتن نمیماند.

نتیجه گیری


در کل این فصل از این عنوان راه خود را درست رفته است و تا کنون با اینکه از جاده خارج شده و لی توانسته به مسیر خود بازگردد و طرفداران و مردم را راضی نگه دارد، اگر تا بحال به سراغ این سری از بازی‌ها نرفته‌اید و احساس می‌کنید که همانند اکثر بازی‌های ساخته شده از فیلم یا کمیک ضعیف است سخت در اشتباهید. چون تجربه نشان داده که هیچوقت قدرت در بازی های رایانه ای در دست استودیوی سازنده و یا گرافیک و قدرت بالا نیست بلکه در این چندسال اخیر داستان سرایی و سناریوست که به دنیای بازی های رایانه ای واقعیت بخشیده است. بزودی بررسی قسمت چهارم از این سری را به همراه دوست خوبم دانیال رحیمی در اختیارتون قرار میدهیم.

ترجمه، تهیه و تنظیم

نریمان سراج و دانیال رحیمی