یادمه تو دبیرستان یه معلم داشتیم که زمستونا میومد صندلیشا میچسبوند به بخاری و مینشست منم که دانش آموز بی انضباط و شلوغی بودم خیلی کتک خورده بودم ازش
یه روز با یکی از دوستام تصمیم گرفتیم زنگ...