در لایه های ناپیدای زندگی
از درونی یخ زده برخواستی
در شبی که آبستن ستاره هایی بی فروغ بود
تو بیدار شدی
و ترس
یگانه مرثیه ی تو بود
...................
آنگاه که شب سایه هایش را می گسترانید
اربابان اندوه روح انسانیت را می بلیعدند
در جهانی از احساسات مرده
تمدن ها سقوط می کنند
تو بیدار شدی
و ترس
یگانه مرثیه تو بود
......................
در دور دست ها
در امتداد خاطراتی بی وزن
صدای ناقوس تو به جای مانده از دنیایی بود
که هر انسان روحی بود
و هر لبخند ترانه ای
و اینک آوایی درد انگیز!
تو در انعکاس ترانه هایت سوخته ای
ای پدر اگر چه ترانه ی تو
ترانه ای ناتمام بود.
[مهمان یا عضو عزیز شما قادر به مشاهده لینک ها قبل از ثبت نام نیستید. برای ثبت نام کلیک کنید]
از معرفی و به اوج رساندن ژانر ترس و بقا تا دوربین روی شانه و متحول ساختن صنعت بازی.از نشان دادن اهمیت شخصیت های زن در بازی های رایانه ای و تفکر زیبایش در قبال ان ها تا معرفی کردن داستانگویی متنی.از روایت بی نظیر داستان از دیدگاه دو شخصیت تا دادن فرم سینمایی به بازی ها.از لول دیزاین معرکه ی عناوینش تا پرداخت درست و حسابی شخصیت های منفی در بازی های ترسناکش.از عناوین متفاوتش در سبک های مختلف تا ساخت یکی از اثار برتر سبک شوتر به اسم vanquish و در نهایت پدر سبک وحشت ، پدر سبک شوتر سوم شخص مدرن یا شاید پدر همه بازی ها . همگی این دستاوردها باعث شده است تا شینجی میکامی را به عنوان یک بازیساز نابغه و از بزرگان هنرهشتم بدانیم.
میکامی یکی ( یا شاید مهم ترین) از مهم ترین و جریان سازترین بازیسازان تاریخ است و از بازیسازان خلاق حال حاضر صنعت بازی است.میکامی پس از ساخت اثاری کوچک و موفق ، اولین عنوان بزرگ خود را در سال 1996 به اسم Resident Evil منتشر کرد و پایه های سبک ترس و بقا را پایه ریزی کرد.سایت معروف Rely On Horror از رزیدنت اویل 1 به عنوان یک کتاب درسی برای سبک ترس و بقا یاد میکند و میگوید رزیدنت اویل یک به ما نشان داد که یک بازی ترسناک و بقا باید چگونه باشد و چطور مواردی نظیر اتمسفر مناسب ، توازن سطح سختی و اهمیت داستان با تاکید بر یک گیم پلی چالش برانگیز را یک جا داشته باشد.
در نهایت رزیدنت اویل یک با محیط های رعب انگیز ، صداگذاری عالی ، قهرمانان دوست داشتنی ، داستان قدرتمند و درگیر گننده ، خانه های شیطانی و ترسناک و از همه مهم تر زامبی های نفرت انگیز دوست داشتنی تبدیل به یکی از بهترین و ترسناک ترین عناوین تاریخ شد.پس از موفقیت های بی نظیر قسمت اول ، کپکام بلافاصله از میکامی خواست تا ساخت قسمت بعدی این عنوان را اغاز کند. هر چند به میکامی گفته شده بود که تنها حق دارد در نقش تهیه کننده ظاهر شود.بدین ترتیب قسمت دوم و سوم رزیدنت اویل در نظارت کامل میکامی ساخته شد و موفقیت های قسمت اول را تکرار کردند.عنوان رزیدنت اویل 3 یکی از ترسناک ترین عناوین ژانر ترس شناخته میشود.
Click here to view the original image of 932x537px.
[مهمان یا عضو عزیز شما قادر به مشاهده لینک ها قبل از ثبت نام نیستید. برای ثبت نام کلیک کنید]
سال های سال بود که میکامی با فرانچایز رزیدنت اویل شناخته می شد و او را بر سر زبان ها انداخته بود.اما میکامی هرگز بازیسازی نبود که خود را به یک ip و یک سبک محدود کند.روند فعالیت این بازیساز افسانه ای نشان میدهد که او همیشه به دنبال ساخت اثار جدید و نو است.شاید مهم ترین دلیل جدایی او از شرکت کپکام هم همین مسئله بود.میکامی پر ایده هرگز دوست نداشت که تا ابد رزیدنت بسازد.با این دید میکامی و ذهن خلاقش ، پس از ساخت فرانچایز رزیدنت اویل ، او یک سری بازی جذاب و موفق دیگر به نام داینوکرایسیس را خلق کرد. داینو کرایسیس دارای المان‌های خاص خود بود، اما مکانیزم‌های اصلی آن شبیه رزیدنت اویل بود.
لحظه‌ی باز کردن درها، صفحه‌ی بارگذاری، دوربین بازی و صفحه‌ی مهمات، مدرکی بر این ادعا است. با این حال تمام این خصوصیات مثل سری رزیدنت اویل ، حس ترس وحشت و اضطراب را به بازی اضافه کرده بود.با تمام این صحبت ها، داینوکرایسیس تبدیل به یکی از ip های موفق و پرطرفدار شد و بعد از گذشت سال ها طرفداران این سری بازی همچنان لحظه شماری برای قسمت جدید می کنند.پس از ساخت سری داینوکرایسیس و تثبیت ان به عنوان یک ip محبوب ، میکامی این بار با امدن کنسول های نسل ششمی ، اولین و البته یکی از بهترین عناوین سری رزیدنت اویل در نسل ششم را ساخت.عنوان Resident Evil Code : Veronica یک تحول چشمگیر و یکی از بهترین روایت های داستان در صنعت بازی ، از بهترین عناوین سری رزیدنت اویل و ژانر ترسناک بقا شد.کمتر بازیسازی را می توان یافت که در چنین دوره زمانی کوتاهی 5 بازی شاهکار به بازار عرضه کرده باشد.
سپس میکامی در نقش مشاور قسمت اول مجموعه ی اونیموشا ( سناریوهای اولیه ی اونیموشا متعلق به میکامی است) ظاهر شد و توانست با تیمی مستعد و افراد بزرگی چون اینافونه مجموعه ی محبوبی دیگر را برای کپکام به ارمغان بیاورد. علاوه بر این در همین برهه ی زمانی میکامی با دوست و شاگرد خود ، هیدکی کامیا دست به خلق عنوانی به اسم Devil May Cry زدند.عنوانی جاه طلبانه و جریان ساز که میتوان ان را پدر عناوین ** اند اسلش مدرن نامید. بازی که با داشتن یک گیم پلی عالی و نفسگیر ، داستان زیبا و طراحی مراحل قوی تبدیل به یکی از بهترین عناوین نسل ششم شد. میکامی پس از ان سرگرم ساخت سری بازیPhoenix Wright: Ace Attorney شد.همان سری بازی که با تاکید بر المان های ماجراجویی و تمرکز بر جلسات دادگاه توانست دارندگان کنسول دستی نینتندو را مجذوب خود کند.
بعد از این موفقیت های بزرگ و خیره کننده ، میکامی به فکر بازسازی قسمت اول مجموعه ی رزیدنت اویل افتاد.بازسازی که به عقیده ی بسیاری از اهل فن بهترین عنوان ترسناک بقای تاریخ و یکی از بهترین عناوین بازسازی شده ی تاریخ است. میتوان گفت جهان ترسِ بقا به آن شکل تمام عیار که در رزیدنت ایوِل ریمیک به نمایش در آمده هرگز در بازی دیگر دیده نشده است، و شما را مدیون خود میکند که یک شب کامل را در کاخ اِسپنسر بگذرانید.چند ماه بعد از انتشار رزیدنت اویل ریمیک ، میکامی عنوانی دیگر در مجموعه ی رزیدنت تحت نام رزیدنت اویل زیرو منتشر کرد. عنوانی که از نظر کیفیت گیم پلی و داستان هم سطح دیگر عناوین مجموعه بود و موفقیتی دیگر برای سری رزیدنت اویل و میکامی محسوب می شد.
روند موفقیت های این بازیساز نابغه ادامه داشت.تا اینکه در سال 2005 یکی از پنج بازی تاثیرگذار تاریخ و حتی شاید تاثیرگذارترین عنوان تاریخ یعنی Resident Evil 4 را روانه بازار کرد.عنوان مذکور صنعت بازی را متحول کرد و باعث الهام گرفتن عناوین بساری نظیر بایوشاک و عنوان محبوب ناتی داگ The Last Of Us شد.رزیدنت اویل 4 استانداردهای جدیدی را چه در زمینه گیم پلی و چه در زمینه روایت داستان برای ژانر ترس تعریف کرد.بعد از ان میکامی دو بازی ساختارشکن دیگر در دو سبک متفاوت ارائه داد.
اولی عنوان بزن بکش God Hand بود که بدون شک یکی از اثار فاخر سبک بزن بکش است و میکامی با ساخت این بازی نشان داد هراسی از دیوانه بازی و هنجارشکنی ندارد! و دومی عنوان شوتر Vanquish که میتوان ان را بهترین شوتر ژاپنی و یکی از عناوین شاخص سبک شوتر به حساب اورد.سایت یورو گیمر در مقاله ای که به مناسبت 10 سالگی پلاتینوم گیمز منتشر کرد ، در رابطه با ونکوییش چنین گفت:"عنوان Vanquishیکی دیگر از عناوین "پلتینوم گیمز" (Platinum Games) است که همچنان به تنهایی در تاریخچه این شرکت می درخشد. طی این 6 سال، صدها بازی با سبک «شوتر سوم شخص» منتشر شده درحالی که هیچ کدام حتی نتوانستند Vanquish را لمس کنند."
در همین بازه ی زمانی میکامی یک بار دیگر با سودا 51 (نخستین اثر این دو بازیساز دیوانه ی ! ژاپنی عنوان Killer 7 بود که به عنوان یک اثر منحصر به فرد با داستانی پیچیده و قدرتمند شناخته میشود) دست به ساخت یک بازی منحصر به فرد دیگر به اسم Shadow Of The Damned زدند.عنوان مذکور را میتوان یک برداشت جهنمی از Resident Evil 4 دانست.یک معجون! به یادماندنی با طعم سودا و میکامی که به اثری موفق در کارنامه ی میکامی تبدیل شد.اما در همان سال ها که میکامی مشغول ساخت عناوین مختلف در سبک های مختلف بود ، ژانر ترس و بقا روزگار خوبی را سپری نمیکرد!
میکامی پدر شاید توانسته بود ان همه سال تکه پاره شدن سبک محبوبش را تحمل کند، اما صبرش لبریز شد و در نهایت با عنوانی به نام The Evil Within به ژانر ترس و بقا بازگشت.هر چند The Evil Within عنوان بی نقصی نبود،اما داستان قدرتمند ، اتمسفر وحشتناک ، باس های پرتعداد و گیم پلی چالش برانگیز عنوان اویل ویتین را تبدیل به یک بازی موفق در سبک ترسناک کرد.فروش عالی و داستان پر رمز و راز بازی که حقیقتا یکی از بهترین داستان های صنعت بازی است ، میکامی و بتسدا را محکوم به ساخت قسمت دوم کرد.3 سال بعد از انتشار قسمت اول و در اکتبر سال 2017 قسمت دوم عنوان شیطان درون منتشر شد.هر چند حس ترس و دلهره بازی نسبت به قسمت قبلی افت کرده بود ، اما بازی از هر نظر نسبت به قسمت اول پیشرفت داشت و با توجه به کیفیت کلی بازی عنوان اویل ویتین دو تبدیل به یکی از بهترین عناوین سال 2017 گردید.
* شینجی میکامی با ساخت اثار متعدد و فراوان نام خود را به عنوان یکی از پنج بازیساز برتر تاریخ ثبت کرده است و شاید بیشتر از هر بازیساز دیگری به این صنعت خدمت کرده باشد.از اینده ی او و اینکه ساخت چه عنوانی را در سر دارد بی اطلاع هستیم.شنیده ها حاکی ازساخت یک بازی ترسناک Pure Horror است. ولی بدون شک و فارغ از هر اینده ای که برای میکامی متصور شویم ، او در دل هنر هشتم زنده خواهد ماند و تا ابد از او با نام پدر ژانر ترس یاد خواهد شد.*
برای آخرین بار به شهر بازگشتی
بر بلندای آخرین درخشش قرن
چشم انداز های سقوط کرده
رویاهایی سوخته
ابرها می گریستند
و تو در پایان سفرت
خیابان ها را در میان بارش اشک هایش ترک گفتی
بازتاب اندوهگین رفتنت
حسرت بی تکرار چشمان شهر خواهد بود
اندوه نبودن دوباره ات
غمگین ترین آوای انتظار باران خواهد بود.
