PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاریخچه ساخت صفحه نمایش های لمسی



saeid6574598
2011/11/20, 22:36
فناوري که امروزه ما آن را به نام Touch Screen و يا صفحه نمايش هاي لمسي مي شناسيم نخستين بار در سال 1971 و در مرکز تحقيقات دانشگاه کنتاکي آمريکا پا در عرصه وجود گذاشت جائيکه دکتر Samuel Hurst در جريان کار بروي رساله هاي پايان نامه دانشجويان اين مرکز بعلت عمليات وقت گيري که بررسي داده هاي مختلف به همراه داشت با اختراع اولين حس گر لمسي به روش ساده تري براي ورود اطلاعات دست يافت اين حس گر که دکتر هرست آن را Elograph ناميد (Electronics Graphics) به مانند نمونه هاي امروزي شفاف و حساس نبود ولي بعدها پايه اي براي تاسيس شرکتي تحت نام Elographics براي کار بروي اين تکنولوژي نوظهور گرديد. سه سال بعد نمونه شفاف اين تکنولوژي در سال 1974 ارائه شد و در سال 1977 شرکت Elographics موفق به ساخت نمونه شفاف مقاومتي پنج سيمه (5-Wire resistive) شد که تا به امروز نيز يکي از کارامد ترين روش هاي ساخت صفحه نمايش هاي لمسي به حساب مي ايد.


در مجموع سه روش مشخص براي ساخت صفحات لمسي وجود دارد که در يک نگاه گذرا عبارتند از صفحات لمسي مقاومتي، صفحات خازني و نمونه هاي مبتني بر اشعه مادون قرمز که در ادامه به بررسي هر کدام از اين سه روش مي پردازيم:


صفحه نمايش هاي لمسي مقاومتي:
اين روش ساخت که با نام صفحات فشاري نيز شناخته مي شوند گسترده ترين نوع صفحات لمسي هستند که از تکنولوژِي ساخت ساده تر و در نتيجه ارزان تري نسبت به رقبا برخوردار بوده و بيش از همه در نمونه هاي مبتني بر ويندوز موبايل ديده مي شود.

فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینک‌ها هستند.

تکنولوژي ساخت اين گونه صفحه نمايش ها شامل سه روش مي شود که عبارتند از نمونه هاي چهار سيمه، پنج سيمه و هشت سيمه که نمونه 5 سيمه آن از ديگر موارد کاربرد بيشتر و گسترده تري دارد در اين روش گذشته از لايه هاي حفاظتي و خش گير صفحه نمايش، از سه لايه مختلف براي اجراي عمليات استفاده مي شود بطوريکه دو لايه حاوي جريان الکتريکي يکي در رو و ديگري در زير جاي گرفته است و در ميان اين دو نيز لايه اضافه ديگري ديده مي شود که بروي اين لايه مياني قطعات پلاستيکي نقطه نقطه اي در فواصل معين جاي گرفته اند که مانع از تماس دو لايه روئي و زيري در مواقعي که تماسي صورت نگرفته است مي شوند اما در هنگام لمس شدن صفحه نمايش بعلت فشار وارده بر صفحات دو لايه روئي و زيرين بهم مي چسبند که با چسبيدن اين دولايه به يکديگر، بعلت باردار بودن هر دو لايه، مداري الکتريکي بسته مي شود که با محاسبه ميزان بار الکتريکي جريان يافته بين صفحات به راحتي مي توان محل دقيق تماس را در آن بدست آورد.
اين روش ساده و موثر اما در عين حال چند مشکل کوچک و بزرگ نيز دارد که از آن ميان مي توان به عدم امکان لمس چندين نقطه در يک زمان، کاهش نور ارسالي صفحه نمايش به 85 درصد ميزان واقعي و خش پذيري سريع آن اشاره کرد. سادگي، کاهش هزينه ها و امکان فشردن صفحه نمايش با هر وسيله دلخواه از نقاط قوت اين فناوري هستند. اين صفحات در برابر آب و گرد و خاک مقاوم بوده و عمر مفيدي در حدود 35 ميليون کليک دارند.

فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینک‌ها هستند.

صفحه نمايش هاي خازني يا الکترواستاتيک:
اينگونه صفحه نمايش ها از تکنولوژي پيشرفه تر و درنتيجه کاملا گرانتري در قياس با روش قبلي برخوردارند که بر اين اساس نشان آنها را تنها در نمونه هاي گرانقيمت بازار مي توان پيدا کرد. در مجموع تاکنون دو روش مختلف در ساخت اين فناوري ارائه شده است که شامل انواع Multi Touch و نمونه هاي فاقد آن مي باشد.

فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینک‌ها هستند.

در ساخت اينگونه صفحات بر خلاف دسته اول تنها از يک لايه استفاده شده است که اين لايه بطور کامل از مواد هادي جريان الکتريکي پوشانده شده (عمدتا اکسيد اينديوم) و جريان الکتريکي مستمر و دائمي در آن برقرار مي باشد و درهنگام تماس دست با اين صفحه نمايش بعلت وجود بار الکتريکي در بدن انسان تغيير مشخص و مشهودي در جريان اين لايه بوجود آمده و اين همان نکته اي ست که براي تشخيص دقيق نقطه تماس مورد استفاده قرار مي گيرد. از نقاط مثبت اين فناوري مي توان به امکان لمس بيش از يک تقطه در يک زمان، مقاومت در برابر خش، رطوبت و گرد و خاک، عمر بسيار طولاني (225 ميليون کليک) و امکان عبور درصد بيشتري از نور توليد شده (در حدود 92 درصد) اشاره کرد اما در سوي مقابل مشکلات پيش روي اين فناوري عبارت است از هزينه بالاي توليد و اجبار در تماس مستقيم دست با صفحه نمايش (حتي بدون دستکش).

صفحات لمسي بر پايه تکنولوژِي مادون قرمز:
اين تکنولوژي بعلت گراني بيش از اندازه نسبت به سايرين بسيار کمياب تر است و اصولا نشان آنها را تنها در اجزاي لمسي همانند کليدهاي لمسي مي توان پيدا کرد و تقريبا نمونه اي وجود ندارد که از اين فناوري در ساخت صفحه نمايش استفاده کند. دو شيوه ساخت در اين فناوري عبارتند از سنسور حرارتي و حس گر نوري که از بنيان با يکديگر متفاوتند. در تکنولوژي حرارتي مبناي حس شدن کليدها ميزان حرارتي ست که جسم برقرار کننده تماس (مانند انگشت دست) توليد مي کند که از همين ابتدا بزرگترين مشکل اينگونه کليدها مشخص مي شود بطوريکه اگر با دست سرد اينگونه کليدها را بفشاريد اتفاق خاصي نمي افتد. دومين شيوه اجراي اين فناوري يعني حس گر نوري که تنها نمونه حال حاضر آن را در محصولي تحت نام N2 از شرکت Neonode مي توان پيدا کرد بر اين مبنا عمل مي کند که در محل تماس سنسوري قرار گرفته است که دائما در حال ارسال اشعه مادون قرمز که براي چشم انسان قابل رويت نيست بوده و بدين ترتيب با حس کردن اين قسمت توسط هر شي ء دلخواه بدليل قطع شدن ارسال موج (چيز شبيه دزدگيرهاي نوري که در فيلم هاي پليسي ديده مي شود)، دستگاه متوجه تماس مي گردد. اين روش همانطور که مي توانيد حدس بزنيد گرانترين نوع اجراي فناوري لمسي بوده و به همين علت بسيار به ندرت استفاده مي شود. بزرگترين حسن اين روش در عمر بالاي آن (عملا بيش از هفت سال) و عدم تاثير در روشناي صفحه نمايش است و مشکلات پيش روي آن بجز عدم امکان لمس بيش از يک نقطه در يک زمان، تاثير پذيري و کاهش کيفيت آن در نور شديد مي باشد.

منبع (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینک‌ها هستند.)