توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از هرکی، از هر چی!
سلام بر دوستان عزیز!
در اینجا می تونید مطالب پراکنده رو قرار بدید! چیزاهایی که تاپیک ندارند و لازم نیست براشون تاپیک جدا گونه باز کنید!
می تونه حرف دلتون باشه!
می تونه یک خبر باشه!
می تونه یه سوال درسی باشه!
و...
فقط بحث سیاسی ممنوع است!
کل کل کردن هم ممنوع!
سپاس
saeid6574598
2011/11/19, 17:15
راستی بچه ها می دونستید امسال سخت افزار توی الکامپ غرفه نداره ؟
چرا آخه ؟
راستی از کی تا کی برگزار میشه ؟
saeid6574598
2011/11/19, 17:20
چرا آخه ؟
راستی از کی تا کی برگزار میشه ؟
از 18 آذر الی 21 آذر
Editor In chief
2011/11/19, 17:28
دليلش را در نوشته اين شماره فهرست نشريه بخوانيد عزيزان
ایول
پس بزارید من یه سوال دارم که یه چند روزی هست رو اعصابمه
بچه ها من دارم کاردانی کامپیوتر می خونم
درس محیط های چند رسانه ای دارم و باید یه نرم افزار رو بصورت حرفه ای به شکل یه اتوران داخا یه سی دی توضیح بدم (یک نرم افزار آموزشی بسازم) و با استفاده از نرم افزار های Macromedia Autorware, PhotoImpact, Sothick gandau, camtasia, snagit هم درست شده باشه
شما پیشنهادی ندارید که چه نرم افزاری رو آموزش بدم؟ آخه همه ی نرم افزار ها رو بچه ها هفته ی اول که من غایب بودم انتخاب کردن
یا اینکه یه همچین چیزی تو آرشیوتون ندارید؟
ایول
پس بزارید من یه سوال دارم که یه چند روزی هست رو اعصابمه
بچه ها من دارم کاردانی کامپیوتر می خونم
درس محیط های چند رسانه ای دارم و باید یه نرم افزار رو بصورت حرفه ای به شکل یه اتوران داخا یه سی دی توضیح بدم (یک نرم افزار آموزشی بسازم) و با استفاده از نرم افزار های Macromedia Autorware, PhotoImpact, Sothick gandau, camtasia, snagit هم درست شده باشه
شما پیشنهادی ندارید که چه نرم افزاری رو آموزش بدم؟ آخه همه ی نرم افزار ها رو بچه ها هفته ی اول که من غایب بودم انتخاب کردن
یا اینکه یه همچین چیزی تو آرشیوتون ندارید؟
کدوم دانشگاهی؟
من دوستم ترم پیش اینو داشت! ازم کمک گرفت!
windows movie maker رو انتخاب کرده بود
شما هم می تونید از این برنامه های اختصاصی استفاده کنید که معمولا تک کاره هستند!
برنامه video studio هم پیشنهاد میشه!
برنامه پارتیشن بندی!
برنامه پیکاسا!
باید ببینی کدوم رو مسلط هستی!
شمسی پور
برنامه video studio هم پیشنهاد میشه! فکر کنم این بهتر باشه آخه نمی زاره نرم افزار های معمولی رو انتخاب کنیم
استادمون آدم گیری هست
میگه یه نرم افزار درست و حسابی
بهش میگم چی؟
میگه مثل دوستات مثلا فوتوشاپ رو کامل یا 3dmax کامل
شمسی پور
برنامه video studio هم پیشنهاد میشه! فکر کنم این بهتر باشه آخه نمی زاره نرم افزار های معمولی رو انتخاب کنیم
استادمون آدم گیری هست
میگه یه نرم افزار درست و حسابی
بهش میگم چی؟
میگه مثل دوستات مثلا فوتوشاپ رو کامل یا 3dmax کامل
فکر کنم بعدا بخواد منتشرش کنه!
بعضی استاد نماها از این چیزا دارند.
...
دوستان کسی می دونه اختراع باید چه ویژگی هایی داشته باشه تا نخبه محسوب بشی؟
سپاس
آره بهش میخوره
+Aren ممنون
VSH-Katana
2011/11/19, 21:39
باعرض سلام و خسته نباشید به همه دوستان قصد دارم در همین تاپیک با همهی دوستان خداحافظی کنم
متعصفانه به دلیل سوختن کارت گرافیک + کنکور + پاره ای از مشکلات دیگه باید بگم که دیگه وقت نمیکنم به سایت و فروم بیام البته یه جوری خودمو میرسونم اما دیگه حضور مجازی فیزیکی ندارم و همینجا از همتون خدا حافظی میکنم
البته تا آخر این هفته در خدمتتون هستم
راستی جناب پناهی دلیل اینکه پیشنهادتون رو قبول نکردم همین بود + رد سلاحیت خودم از طرف خودم
باعرض سلام و خسته نباشید به همه دوستان قصد دارم در همین تاپیک با همهی دوستان خداحافظی کنم
متعصفانه به دلیل سوختن کارت گرافیک + کنکور + پاره ای از مشکلات دیگه باید بگم که دیگه وقت نمیکنم به سایت و فروم بیام البته یه جوری خودمو میرسونم اما دیگه حضور مجازی فیزیکی ندارم و همینجا از همتون خدا حافظی میکنم
البته تا آخر این هفته در خدمتتون هستم
راستی جناب پناهی دلیل اینکه پیشنهادتون رو قبول نکردم همین بود + رد سلاحیت خودم از طرف خودم
هر جا هستی و هر جا میروی شاد و موفق باشی!
امیدوارم شاخ غول کنکور رو بشکنی!
باعرض سلام و خسته نباشید به همه دوستان قصد دارم در همین تاپیک با همهی دوستان خداحافظی کنم
متعصفانه به دلیل سوختن کارت گرافیک + کنکور + پاره ای از مشکلات دیگه باید بگم که دیگه وقت نمیکنم به سایت و فروم بیام البته یه جوری خودمو میرسونم اما دیگه حضور مجازی فیزیکی ندارم و همینجا از همتون خدا حافظی میکنم
البته تا آخر این هفته در خدمتتون هستم
راستی جناب پناهی دلیل اینکه پیشنهادتون رو قبول نکردم همین بود + رد سلاحیت خودم از طرف خودم
وحید جان حضورت مایه دلگرمی و خوشنودی همه بود با اخلاق با دانش و با محبت امیدوارم مشکلاتت هر چه زود تر حل بشه و بر گردی پیشمون
باعرض سلام و خسته نباشید به همه دوستان قصد دارم در همین تاپیک با همهی دوستان خداحافظی کنم
متعصفانه به دلیل سوختن کارت گرافیک + کنکور + پاره ای از مشکلات دیگه باید بگم که دیگه وقت نمیکنم به سایت و فروم بیام البته یه جوری خودمو میرسونم اما دیگه حضور مجازی فیزیکی ندارم و همینجا از همتون خدا حافظی میکنم
البته تا آخر این هفته در خدمتتون هستم
راستی جناب پناهی دلیل اینکه پیشنهادتون رو قبول نکردم همین بود + رد سلاحیت خودم از طرف خودم
وحید جان واقعا شوکه شدم از این خبر، امیدوارم بتونی در کنار ما بمونی، خیلی دوست داشتنی هستنی
امیدوارم هر جا که هستی موفق باشی
farjam1990
2011/11/20, 14:49
داش وحید حواست و خوت با :دی
اگر اومام اوچه دیــنِـــمِـــت
داش وحید حواست و خوت با :دی
اگر اومام اوچه دیــنِـــمِـــت
ترجمه به فارسی: داداش وحید حواست به خودت باشه (مواظب خودت باش)
اگه بیام اونجا (خرم آباد) میبینمت
زنده باد هر چی لره :دی
ببخشید شما؟؟
ببخشید شما؟؟
من ؟ من پیامم !!!
من ؟ من پیامم !!!
کدوم پیام؟
شما رو قبلا جایی ندیدم احیانا؟؟
farjam1990
2011/11/21, 14:30
لو رفتم؟ :دی :)))
کدوم پیام؟
شما رو قبلا جایی ندیدم احیانا؟؟
منظورش پیام بازرگانیه
چرا همیشه تو صدا و سیما میبینیش
منظورش پیام بازرگانیه
چرا همیشه تو صدا و سیما میبینیش
آخ اگه دستم بهش برسه!!
متاسفانه بازرگلنی نیستم!:دی
farjam1990
2011/11/22, 03:24
به سلامتی دارم انصراف میدم از دانشگاه :دی
سلام بر خدمت سربازی :دی
به سلامتی دارم انصراف میدم از دانشگاه :دی
سلام بر خدمت سربازی :دی
برای چی؟
حیف نیست؟
farjam1990
2011/11/22, 07:50
آخه یه آشنای جانباز پیدا کردم برای معافی :دی
برای پروسه ی معافی باید اول انصراف بدم از دانشگاه منم که رشتمو دوس ندارم
آخه یه آشنای جانباز پیدا کردم برای معافی :دی
برای پروسه ی معافی باید اول انصراف بدم از دانشگاه منم که رشتمو دوس ندارم
آشنا چه ربطی به خودت داره؟
باید از اقوام درجه 1 باشه!
...
اینجا بارون میاد حسابی!
خیلی خوبه!
دارم موزیک بازی مکس پین رو با صدای بلند گوش میدم! کسی هم خونه نیست! خونه هم ویلایی هست و همسایه ها اذیت نمی شن!
خیلی حال میده!!!
farjam1990
2011/11/22, 08:27
آشنا چه ربطی به خودت داره؟
باید از اقوام درجه 1 باشه!
...
اینجا بارون میاد حسابی!
خیلی خوبه!
دارم موزیک بازی مکس پین رو با صدای بلند گوش میدم! کسی هم خونه نیست! خونه هم ویلایی هست و همسایه ها اذیت نمی شن!
خیلی حال میده!!!
خب فک کن من میرم توی شناسنامش :دی فرزند نداره
خوش بحالت من که همش توی سر و صدای ماشینای اطرافم:(
خب فک کن من میرم توی شناسنامش :دی فرزند نداره
خوش بحالت من که همش توی سر و صدای ماشینای اطرافم:(
دیگه بچه نمی خواد؟ :>
منم باید برم سربازی! ولی شنیدم نخبه ها رو معاف می کنند!
2تا طرح اختراع دارم که یکی تو مرحله پایانی ساخت هست و یکی دیگه چون بودجه ندارم متوقفه!
اطلاع داری اختراع باید چطوری باشه که نخبه محسوب بشی؟
من نمیخوام برم سربازی...خدایا...
farjam1990
2011/11/22, 09:28
من موعد اعزامم به خدمت خبردار شدم که دانشگاه قبول شدم :)))
خسته و درمونده بودم فرداش باید می رفتم برای تقسیم و اینا :دی که رفتم توی سایت اعلام نتایج گفتم برای خنده هم که شده ببینم چیکار کردم :))
نه والا نمیدونم قانونش چطوریه :دی
اما میدونم که داییم یه ic دائمی طراحی کرد!(یعنی نمیسوزه)تحقیقاتش هم در مورد ابررسانا ها و نیمه هادی ها و امواج میکرو و ماکروویو رادار های پدافند بود
معاف که شد هیچی فرستادنش اونور :دی
خانوادگی با استعدادیم فقط من خنگ از آب درومدم :))
doom2009
2011/11/22, 12:08
مبارکه امیدوارم در زندگی همیشه موفق باشی ولی مگه ممکنه آی سی نسوزه جای سوال داره
doom2009
2011/11/24, 21:25
دوستان کسی میدونه کلیپهای آنلاینی که با مرورگر کروم مشاهده میکنیم وبعد از دیسکانکت شدن هنوز بازدن دکمه پلی پخش کننده خود مرورگر اجرا میشوند را چگونه بدون اتصال به نت ذخیره کنیم حتما در جایی ذخیره میشوند که بعد از دیسکانکت شدن در مرورگر قابل اجرا هستند با تشکر
سلام دوستان!
ایام سوگواری سیدالشهدا اباعبدالله الحسین (ع) رو به همه تسلیت می گویم!
باشد که بتونیم همیشه مثل امام حسین (ع) آزاده باشیم!
سپاس
بنده هم به نوبه خودم شهادت سید و سالار شهیدان، حسین غریب را به همه ی سروران تسلیت عرض می کنم
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
farjam1990
2011/12/02, 07:04
ما برگشتیم از سفر :دی
*hit m@n*
2011/12/02, 09:33
ما برگشتیم از سفر :دی
به به
به سلامتی
حالا کجا تشریف برده بودبن ؟؟؟؟
تو این مدت که نبودی فکر کنم کارت گرافیکات یه نفس راحتی کشیدن
یه مدت دور از شکنجه بودن;))
farjam1990
2011/12/02, 13:13
مسافرت بودم ... لرستان! :دی
آره بنده خداها :))
ما برگشتیم از سفر :دی
اصلا نبودی فروم صفایی نداشت ! انگار فروم ارواح بود !
خــــــــدا" را دوست بداريد ! حداقلش اين است که يکي را دوست داريد که روزی به او مي رسيد...
سپاس
زندگی را زیاد جدی نگیرید ...!!!
هیچکی تاحالا زنده از زندگی بیرون نیومده...
...
حضرت علی (ع) : هر سخنی که در آن یاد خدا نباشد لغو است و هر سکوتی که با
اندیشیدن همراه نباشد سهو است و هر نگاهی که در آن پند آموزی نباشد
لهو است.
...
الهي آن که از مرگ مي ترسد از خودش مي ترسد
الهي اگر من بنده نيستم تو که مولاي من هستي
الهي تو پاک آفريدي ماآلوده کرده ايم
الهي تا کنون به ناداني از تو مي ترسيدم و اينک به دانايي از خود ميترسم..
...
Gn
سپاس
الان داشتم سایت دانشگاه رو چک می کردم! 160 تومن بدهی دارم!!!
باید حداقل 110 تومن دیگر بریزم توی حلقومش!
چقدر این جانور درنده هست! و خونخوار!
...
به یک نفر میگویند سه تا دروغ بزرگ پشت سر هم بگو:
می گوید: دانشگاه آزاد اسلامی
سپاس
دیگه دارم پیر می شم!
از وقتی عقلم رسید به فکر دیگران بودم تا حدی که الان توی سن 21 سالگی موهای سپید تو سرم پیدا شده!!(تو خونواده ما اصلا شایع نیست)
وقتی میبینم یک نفر با تمام بی فرهنگی قانون رو زیر پا میزاره!
یا گرسنه ای کنار خیابون خوابیده!
یا مادری داره گدایی می کنه سر درد می گیرم!
کجایی ای کلید مشکل ما...
بیا شام سیاه ما را سحر کن...
3227
سپاس
بیایید و همه برای سلامتی و ظهور مولایمان مهدی قائم صلوات بفرستیم و قنوت نمازهایمان را با دعای فرجش زیباتر کنیم
مدتی بود که کمرنگ شده بودیم!
هم بخاطر امتحانات، هم اینترنت خراب شده و هم مشغله کاری جدید!
فعلا خرابی اینترنت رفع شده اما دوتا دیگه مونده! ولی در عین حال کمی روشن تر می شویم!
سپاس
Yaser_Aramesh
2011/12/24, 17:34
مدتی بود که کمرنگ شده بودیم!
هم بخاطر امتحانات، هم اینترنت خراب شده و هم مشغله کاری جدید!
فعلا خرابی اینترنت رفع شده اما دوتا دیگه مونده! ولی در عین حال کمی روشن تر می شویم!
سپاس
منتظرت هستیم که مثل قبل همانند خورشید بدرخشی و در همه جا پیدا باشی
*hit m@n*
2011/12/24, 17:39
مدتی بود که کمرنگ شده بودیم!
هم بخاطر امتحانات، هم اینترنت خراب شده و هم مشغله کاری جدید!
فعلا خرابی اینترنت رفع شده اما دوتا دیگه مونده! ولی در عین حال کمی روشن تر می شویم!
سپاس
آخ گفتی امتحان...............
نمک رو زخمم پاشیدی ............
تا 8 بهمن امتحان ترم تموم میشه .....
از الان غصه دارم
با تشکر
منتظرت هستیم که مثل قبل همانند خورشید بدرخشی و در همه جا پیدا باشی
نه بابا یاسر جون
من لایق این همه محبت و تعریف نیستم عزیز!
شما خوبید
آخ گفتی امتحان...............
نمک رو زخمم پاشیدی ............
تا 8 بهمن امتحان ترم تموم میشه .....
از الان غصه دارم
با تشکر
انشاالله بعد 8 بهمن بعد اینکه همه امتحانا تموم شد می شینیم و می خندیم!
سپاس
Yaser_Aramesh
2011/12/24, 17:59
ما هم که از سه شنبه (شش ام) شروع میشه تا (سی ام) ولی برناممون خداوکیلی در کل خوبه.شیمی 3 روز و ریاضی 4 روز
فقط برا ادبیات دو روز دادن خیلی کمه چون کلا معنیه و سوال زیاد داره!! (معلمون زندگینامه شخصیت های داخل کتاب رو ازمون میپرسه).مونده فقط بپرسه اسم زنش چی بود و چند تا بچه داشت؟؟؟!!!
Yaser_Aramesh
2011/12/24, 18:00
دوستان برام دعا کنین.مستمرم زیاد تو ریاضی و اجتماعی خوب نیست (18 و 17).دعا کنین امتحانا رو خوب بدم.
ممنون
Yaser_Aramesh
2011/12/25, 13:06
گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد. درست است حاج آقا؟
شیخ گفت: درست است آقا
نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً باید شکست.
نوشته ی بالا خیلی خوب و پرباره.ممنون از روح الله بابت این چنین امضای خوبی.فیض بردیم....!!!!
دوستان برام دعا کنین.مستمرم زیاد تو ریاضی و اجتماعی خوب نیست (18 و 17).دعا کنین امتحانا رو خوب بدم.
ممنون
انشاالله سربلند بیرون میای!
شما هم برای ما دعا من
گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد. درست است حاج آقا؟
شیخ گفت: درست است آقا
نمازی که در آن حواست به کفشت است، اصلاً باید شکست.
نوشته ی بالا خیلی خوب و پرباره.ممنون از روح الله بابت این چنین امضای خوبی.فیض بردیم....!!!!
امضا و آواتار نشانگر شخصیت فرد است. با امضا و آواتار می تونید هم فکر های خودتونو پیدا کنید!
من امضای شما رو هم دوست دارم. اصل این سخن از امام سجاد (ع) است. واقعا صحیفه سجادیه پر از متن های جالب و خواندنیست.
خوندنش لذت بخشه!
سپاس
*hit m@n*
2011/12/25, 18:26
امضا و آواتار نشانگر شخصیت فرد است. با امضا و آواتار می تونید هم فکر های خودتونو پیدا کنید!
سپاس
روح اله جون شما که امضا شناسی بگو شخصیت من چه جوریه ؟؟ :دی
با تشکر
Yaser_Aramesh
2011/12/25, 18:36
من امضای شما رو هم دوست دارم. اصل این سخن از امام سجاد (ع) است. واقعا صحیفه سجادیه پر از متن های جالب و خواندنیست.
خوندنش لذت بخشه!
خیلی ممنون بابت گفتنت.نمیدونستم.بابام بهم گفت منم خیلی خوشم اومد ولی یادش نبود کجا خونده!!
Yaser_Aramesh
2011/12/25, 18:38
شما هم برای ما دعا کن
حتما سر نماز دعا میکنم.هم برای خودم,هم شما,هم تمام رفقام و هم بچه های امتحان دار مجله ی سخت افزار
روح اله جون شما که امضا شناسی بگو شخصیت من چه جوریه ؟؟ :دی
با تشکر
عاشقی ولی روت نمیشه بگی!!! یا اینکه گفتی ولی پکوندتت!!!
:>
حال کردی روانشناسی رو؟
اگر بخوام روی امضات بشناسمت شما رو طالب تغییر مثبت در خودتون و در دیگری... می بینم! یک روحیه خوب هم پشتش هست که خسته نمیشه!
سپاس
*hit m@n*
2011/12/25, 19:20
عاشقی ولی روت نمیشه بگی!!! یا اینکه گفتی ولی پکوندتت!!!
:>
حال کردی روانشناسی رو؟
اگر بخوام روی امضات بشناسمت شما رو طالب تغییر مثبت در خودتون و در دیگری... می بینم! یک روحیه خوب هم پشتش هست که خسته نمیشه!
سپاس
عشق با روحیه خوب رو خوب اومدی :((
چند واحد روحیه شناسی پاس کردی ؟؟؟
با تشکر
راستی بچه ها می دونستید امسال سخت افزار توی الکامپ غرفه نداره ؟
همینا بگو . من این همه راه بلند شدم اومدم اونجا به هوای سخت افزار (باور میکنید؟) ولی موقعی که اومدم اصلا هیچ خبری ازش نبود
نکردم قبل از اینکه بیام بپرسم . همین طوری اومدم بعدشم تقریبا از اومدن به نمایشگاه امسال پشیمون شدم .
Yaser_Aramesh
2011/12/25, 20:51
دوستان دو سه روز کمرنگ خواهم بود...چون امتحانات اول یکم فشردست...برا زیست اصلا یک روزم ندادن.
موفق باشید
خداحافظ
دوستان دو سه روز کمرنگ خواهم بود...چون امتحانات اول یکم فشردست...برا زیست اصلا یک روزم ندادن.
موفق باشید
خداحافظ
دست حق یارت موفق باشی
*hit m@n*
2011/12/25, 21:54
دوستان دو سه روز کمرنگ خواهم بود...چون امتحانات اول یکم فشردست...برا زیست اصلا یک روزم ندادن.
موفق باشید
خداحافظ
آخ دست رو دلم نزار که خونه
منم از 25 امتحاناتم شروع میشه
از الان غصه دارم
خدا کنه نمراتم خوب بیاد
با تشکر
پیرو این مبحث (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.)باید بگم که نحوه به دام انداختن این موجود ** کردن مرکز کنترل این هواپیما در افغانستان بوده! خود این موجود مثل اینکه غیر قابل نفوذ بوده.
دوستان فقط جهت اطلاع رسانی بود. لطفا نظری ندید! سوالی چیزی بود در پروفایلم در خدمتم!
سپاس
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست ... .
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه ... !!
:">
سپاس
*hit m@n*
2011/12/27, 19:43
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست ... .
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه ... !!
:">
سپاس
هر وقت یه سیب گاز زدی دیدی توش یه کرمه ناراحت نشو ....
هر وقت یه سیب گاز زدی دیدی توش یه کرم نصفه هست ناراحت شو !!! >:)
با تشکر
هر وقت یه سیب گاز زدی دیدی توش یه کرمه ناراحت نشو ....
هر وقت یه سیب گاز زدی دیدی توش یه کرم نصفه هست ناراحت شو !!! >:)
با تشکر
از ویکتور هوگو بود، درسته؟
سپاس
Yaser_Aramesh
2011/12/31, 13:21
راز موفقيت چيست؟ "تصميم گيري درست".
تصميم گيري درست از چه ناشي ميشود؟ "از تجربه"
تجربه از چه بدست مي آيد؟ "از تصميم گيري هاي غلط !!
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ..
پس از مرگ از شخصي پرسيدند :
جواني خود را چگونه گذراندي ؟
ندايي از عرش برآمد که :
بدبخت ايرانيه ،
ولش کنين ،
برين سراغ سوال بعدي....
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ..
یکی شامپو رو تو يه هفته تموم کرد , بعد تهش رو با آب قاطي کرد و يک ماه دیگه هم استفاده کرد!!
.................................................. .................................................. .................................................. ..................................................
امروز داشتم کتاب ميخوندم يه جمله خيلي قشنگ توش ديدم... خواستم لايک بزنم که يهو يادم افتاد کتاب نه فيسبوک!!
.................................................. .................................................. .................................................. ..................................................
کشف کردم که بالاترین سرعت تو دنیا سرعت نور نیست ، سرعت رنگ عوض کردن آدماست.....
...
دلم گرفته!!!
سپاس
saeid6574598
2012/01/01, 23:12
چرا دلت گرفته روح الله جان ؟
*hit m@n*
2012/01/01, 23:13
کشف کردم که بالاترین سرعت تو دنیا سرعت نور نیست ، سرعت رنگ عوض کردن آدماست.....
...
دلم گرفته!!!
سپاس
چی شده روح الله جان
چرا دلت گرفته ؟؟؟
با تشکر
کشف کردم که بالاترین سرعت تو دنیا سرعت نور نیست ، سرعت رنگ عوض کردن آدماست.....
...
دلم گرفته!!!
سپاس
دل فقط و فقط با یاد خدا آرام می گیرد
Yaser_Aramesh
2012/01/02, 08:32
دل فقط و فقط با یاد خدا آرام می گیرد
درسته اما آیا امروزه اینطوری هست؟؟؟؟؟!!!!!!
فکر نمیکنم!!!!!!!!!!!
درسته اما آیا امروزه اینطوری هست؟؟؟؟؟!!!!!!
فکر نمیکنم!!!!!!!!!!!
یاسر جان یاد خدا در هر حالتی به آدم آرامش و انگیزه میده
حرفتم قبول دارم بسیاری ناملایمات روزگار باعث تفکر شما و همه میشه
اگه همه به یاد خدا و دستورات او باشیم همه چیز درست میشه
ولی افسوس
به این دلیل:
کشف کردم که بالاترین سرعت تو دنیا سرعت نور نیست ، سرعت رنگ عوض کردن آدماست.....
خدا دوستای خوب رو همیشه نگه داره! دوست خوب نعمت بزرگیه!!!
سپاس
*hit m@n*
2012/01/02, 13:08
به این دلیل:
خدا دوستای خوب رو همیشه نگه داره! دوست خوب نعمت بزرگیه!!!
سپاس
مثل اینکه دلت از یکی پره
دلت میخاد بکشیش
خجالت نکش
بگو
با تشکر
مثل اینکه دلت از یکی پره
دلت میخاد بکشیش
خجالت نکش
بگو
با تشکر
نه اینقدر!!! آدم غصبیی نیستم. منطقی هستم. فقط یکم برام گنگ هست مسیله! باید بفهمم چرا؟!
من کل دوستام به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسه و بخاطر همین از دست دادن هر کدومش فشار سنگینی بهم میاره.
کلا توی انتخاب دوست سختگیر هستم.
مشکل اینجاست که نمیدونم به چه خاطر هست!
آخه دوستی بود که می دونست من چطور آدمی هستم و مطمئنم می دونه اگر هر سوالی(غیر خصوصی) ازم بپرسه من دروغ نمی گم! ولی...
باهاش کنار میام. یجوری حلش می کنم!
ما که خدا داریم، ائمه داریم و کسایی داریم که مایه افتخارم هستن غم ندارم!
دم همه گرم
سپاس
دوستان من دارم سکته میزنم الان از سایت مثقال قیمت دلار زده بود 1780 این یعنی نابودی من که تحملم تمام شد یکی به من بگه تو این کشور چه خبره؟
دوستان من دارم سکته میزنم الان از سایت مثقال قیمت دلار زده بود 1780 این یعنی نابودی من که تحملم تمام شد یکی به من بگه تو این کشور چه خبره؟
اخبار 20:30 امشب : چیزی نشده عزیزم ! این بازاری ها نمیدونیم برای چی یه دفعه میخوان دلالی کنند و دلار رو گرون میکنند !×
حرف حق : اون موقع که دیشب اعلام میکنند که تحریم ها از امروز جدی تر میشه و بانک مرکزی تحریم ، خب مطمنن همین میشه
الان دلار حواله 1790 است
يه روز 3 تا لاك پشت ميرن سفر و با خودشون چند تا نوشابه هم ورمي دارن تا وقتي رسيدن بخورن. یک ماه طول مي كشه تا برسن. وقتي ميرسن يادشون ميفته كه با خودشون لیوان نبردن. يكيشون داوطلب ميشه كه بره لیوانا رو بياره ولي ميگه بايد قول بدين كه تنهايي نخورين ها. دوستاشم قول ميدن كه نخورن. يه دوماهی مي گذره دوستاش ميگن بابا اين نيومد بيا نوشابه ها رو بخوريم. تا درنوشابه رو باز مي كنن يهو لاك پشته از لاي سنگها مياد بيرون ميگه نامردا! نگفتم اگه برم مي خورين؟!
...
یکم شادی هم بد نیست!!!
سپاس
يه روز 3 تا لاك پشت ميرن سفر و با خودشون چند تا نوشابه هم ورمي دارن تا وقتي رسيدن بخورن. یک ماه طول مي كشه تا برسن. وقتي ميرسن يادشون ميفته كه با خودشون لیوان نبردن. يكيشون داوطلب ميشه كه بره لیوانا رو بياره ولي ميگه بايد قول بدين كه تنهايي نخورين ها. دوستاشم قول ميدن كه نخورن. يه دوماهی مي گذره دوستاش ميگن بابا اين نيومد بيا نوشابه ها رو بخوريم. تا درنوشابه رو باز مي كنن يهو لاك پشته از لاي سنگها مياد بيرون ميگه نامردا! نگفتم اگه برم مي خورين؟
!
...
یکم شادی هم بد نیست!!!
سپاس
بچه ها مواظب باشید
یکی جلو شونو بگیره بعد این چند ماه تاریخ مصرف نوشابه ها گذشته
اینم یه روایت دیگه :
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!
در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.
سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.
در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!
نتیجه اخلاقی:
بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم
نتیجه فرا اخلاقی و فرا همه چیز به نظر شما این لاک پشتها نوشابه رو چطوری حمل میکردند ؟
ساندویچ آسونه
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
Yaser_Aramesh
2012/01/05, 10:41
عزرائیل میاد سراغ غضنفر
غضنفر خودشو می زنه به مردن
********
به غضنفر ميگن يه ميوه شيرين و آبدار نام ببر. ميگه: خيار. ميگن خيار كجاش شيرين و آبداره?! ميگه با چایی شيرين بخور نظرت عوض ميشه
*******
غضنفر ميره ختم ازش مي پرسن شما؟
ميگه من ساير بستگانم !
********
دوست غضنفر بهش میگه سی دی که بهم دادی خش داره؟
میگه: آخه آهنگای قشنگش رو علامت زدم
*hit m@n*
2012/01/05, 11:38
یاسر جان
چائی نه چایی
با تشکر
یاسر جان
چائی نه چایی
با تشکر
جواد جان ، همزه را چه جوری تایپ میکنی؟
Yaser_Aramesh
2012/01/05, 11:48
یاسر جان
چائی نه چایی
با تشکر
جواد جان آخه کپی کرده بودم
اصلاح شد
*hit m@n*
2012/01/05, 11:56
جواد جان ، همزه را چه جوری تایپ میکنی؟
کلمه m کجاست
همون کلید در زبان فارس همزه است ( البته با شیفت ) ( بدون شیفت هم همون اشتباه تایپی یاسر هست یعنی ی با همزه )
english >>>> M
فارسی >>>> بدون شیفت ئ - با شیفت ء
با تشکر
یاسر جان
چائی نه چایی
با تشکر
جواد جون فکر کنم یاسر درست نوشته بودن!
در نحوه نگارش جدید ئی را به صورت یی می نویسند! مثل پایین(تلفظ رو دقت کنید).
اصل کلمه هم چای هست که "ی" نسبیت بهش متصل میشه! این همزه جایی نداره! همین جایی هم جای +ی است!
دوستان اگر اشتباه می کنم تصحیح کنند.
سپاس
*hit m@n*
2012/01/05, 12:39
جواد جون فکر کنم یاسر درست نوشته بودن!
در نحوه نگارش جدید ئی را به صورت یی می نویسند! مثل پایین(تلفظ رو دقت کنید).
اصل کلمه هم چای هست که "ی" نسبیت بهش متصل میشه! این همزه جایی نداره! همین جایی هم جای +ی است!
دوستان اگر اشتباه می کنم تصحیح کنند.
سپاس
روح الله جان
در تمامی موارد من دیدم که چایی را با ی مینویسند
اصلا ئ برای کلمه چایی استفاده نمیشود ( حداقل من ندیدم )
حالا نمیدونم ؟ شاید شما راست بگی
با تشکر
Yaser_Aramesh
2012/01/05, 12:47
جواد جون فکر کنم یاسر درست نوشته بودن!
در نحوه نگارش جدید ئی را به صورت یی می نویسند! مثل پایین(تلفظ رو دقت کنید).
اصل کلمه هم چای هست که "ی" نسبیت بهش متصل میشه! این همزه جایی نداره! همین جایی هم جای +ی است!
دوستان اگر اشتباه می کنم تصحیح کنند.
سپاس
من چند جا , چایی دیدم و در چند جا چائی.البته درسته که کلمه ی اصلی چای هست اما به نظرم بیشتر از چایی استفاده میکنند اما در کل فکر نکنم فرقی بکنه.تلفظ هم نباید فرق کنه چون کلمه ی اصلی چای هست پس ما نمیتونیم بگیم چا + ء ی باید هر دو "ی" رو با همون صدای "ی" بگیم. چای+ی
یکم پیچیده گفتم دوستان متوجه شدید؟!
روح الله جان درست می فرمایند
یاسر جریان جریان غضنفر و cd رو دو بار نوشتی
حدث من ببخشید حدس من اینه که چای را چایی یا چائی میخورندش ببخشید مینوشند ولی این چای شما اینقد لفتش دادین چایید (سرد شد)
حدث من ببخشید حدس من اینه که چای را چایی یا چائی میخورندش ببخشید مینوشند ولی این چای شما اینقد لفتش دادین چایید (سرد شد)
این واج آراییت منو کشته!!!
این امضای منم در یاب!
Three witches watch three Swatch watches. Which witch watch which Swatch watch?
ترجمه: سه جادگر به سه ساعت سواچ نگاه می کنند. کدام جادوگر به کدام ساعت سواچ نگاه می کند؟
زبونه که دارند؟!!
سپاس
Yaser_Aramesh
2012/01/05, 14:41
Three witches watch three Swatch watches. Which witch watch which Swatch watch?
اینو قبلا شنیده بودم
خیلی جالبه
آدم اول فکر میکنه سر کارش گذاشتن اما اگه یکم انگلیسی بلد باشه ترجمه میکنه و میفهمه چقدر جالبه!
ممنون بابت یاداوری خاطرات قدیم.همین نوشته منو یاد ده ها اتفاق چند سال پیش انداخت!
آخرین لحظه:
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
یا حسین(ع)...!
خدایا من فقط امید به رحمتت دارم! خدایا...!
سپاس
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﮕﯽ ﺗﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪﯾﻪ ﮐﻪ ﯾک ﺷبه ﻻﺑﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯿﺎﺩ.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند. 570_o.jpg
سپاس
نقد و بررسی ممنوع! موضوع رو کش ندین! صرفا جهت تنوع:
اسکرینشاتی از فیلم بدل شیطان - 2011 (در مورد صدام و پسرانش)
3770
سپاس
سالها منتطر سیصدو اندی مرد است / آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
سپاس
Yaser_Aramesh
2012/01/09, 09:23
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
یک گروه از «نشنال جئوگرافیک» با همراهی تعدادی از دانشمندان، مهندسان و دو بالن نورد حرفه ای، موفق شدند خانه ای را با استفاده از 300 بالن هواشناسی پرواز بدهند. این خانه از یک فرودگاه خصوصی در شرق لس آنجلس به پرواز درآمد. با این کار رکورد پرواز با بزرگ ترین «خوشه» بالنی هم شکسته شد.
farjam1990
2012/01/15, 04:51
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم...
(زنده یاد حسین پناهی)
Yaser_Aramesh
2012/01/17, 16:58
این هم دو چیز که خیلی دوست دارم داشته باشم......
45054506
چه گردو خاکی نشسته روی دلتنگی های من!
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند. __________.jpg
آمدم ای شاه، پناهم بده
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
وب سایت آستان قدس رضوي (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.)
سپاس
ما آمدیم!
خدایا...
به بزرگی خودت این تینترنت رو دوباره ازم نگیر!
آمین!
سپاس
چند روز پیش رکورد سرعتم رو زدیم!
190 کیلومتر بر ساعت! اونم با 405!
دیگه داشتم پرواز می کردم که ترمز کردم!
سپاس
VSH-Katana
2012/02/22, 13:39
من که حاضر نیستم با 405 اینقد برم اما با یاماها 600r حتما حاضرم
من که حاضر نیستم با 405 اینقد برم اما با یاماها 600r حتما حاضرم
والله من بودمو کثیر الدین اخسک(اخصک؟) طوسی بودو و یک شیب ملایم! ما هم گازو چسپوندیم تا ته!
یاماها رو که عشقه! یاد یاماها 125 YB خودمون افتادم! عجب چیزی بود خدا بیامرزی!
یاماها R1 رو... خدا نصیب جمع کنه!
با CG 125 چی؟
...
آی حسام جون! مگه قرار نبود اسم این تاپیک رو عوض کنی و بذاری "دلتنگی های من" ؟
خب بذار دیگه! دلمون پوکست (Pokest)!
...
سپاس
چند شب پیش؛ رفتم تو بیابون دراز کشیدم.
خیره شدم به آسمون، از هیچی نترسیدم... آرامش بود و آرامش...
صدای مرغ شب و جیرجیرک... عجب سازی...
یه لحظه یادم به دوران بچگیم افتاد. چقدر شبا به آسمون نگاه می کردم. ولی حالا؟!
توی اون خلوت متوجه شدم چیزی که باعث می شه مثل قبل از دیدن ستاره ها لذت نبرم! از بو کردن گل ها لذت نبرم دوری از کودکیمه! دوری از پاکی...!
در یک کلمه گناه!
.
.
.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
خدایا... دوست دارم...!
سپاس
نحوه صدا زدن من توسط فک و فامیل:
خواهر زاده ام: دایی لولو!
خواهر زاده شماره 2: دایی وٍلا(Volla)
دختر داییم: revellah
پسر عموم: lo-ella
دوستان: روحی!
:دی
سپاس
Yaser_Aramesh
2012/02/27, 16:02
نحوه صدا زدن من توسط فک و فامیل:
خواهر زاده ام: دایی لولو!
خواهر زاده شماره 2: دایی وٍلا(Volla)
دختر داییم: revellah
پسر عموم: lo-ella
دوستان: روحی!
:دی
سپاس
یاسر هم که روح الله عزیز !!
*hit m@n*
2012/02/27, 16:57
نحوه صدا زدن من توسط فک و فامیل:
خواهر زاده ام: دایی لولو!
خواهر زاده شماره 2: دایی وٍلا(Volla)
دختر داییم: revellah
پسر عموم: lo-ella
دوستان: روحی!
:دی
سپاس
از بیشتر با اونایی که پررنگ کردم باحال بودن - مخصوصا قرمزه
با تشکر
از بیشتر با اونایی که پررنگ کردم باحال بودن - مخصوصا قرمزه
با تشکر
شخصیت مورد نظر:
8069
به خودم رفته!
سپاس
اون شخصیت اولت من را کشته ! بسی ترسناک !
یواش یواش با نام " روح " خطاب خواهی شد
حیف نیست اسم به این قشنگی ! من با همون "روح الله " راحت ترم !
اون شخصیت اولت من را کشته ! بسی ترسناک !
یواش یواش با نام " روح " خطاب خواهی شد
حیف نیست اسم به این قشنگی ! من با همون "روح الله " راحت ترم !
علیرضا این روح دیگه قدیمی شده!
اینو یه پیرمرد بهم می گفت!
سلام روح!
سپاس
این چهارمین بار هست که داریم برا خرید خودرو پول جمع می کنیم!
بار اول بابا بزرگم (آبوا = A Boa) مریض شد که دادیم برای ایشون.
بار دوم برا خواهرم خونه خریدیم!
بار سوم برا داداشام خونه رهن کردیم!
حالا مونده این دفعه! ببینیم بعد فروش اون خدا بیامرزی ما دوباره ماشین دار می شیم! دلم لک زده برا سفر خونوادگی!
سپاس
farjam1990
2012/03/01, 23:14
میگم که این سری هم پولهارو بده به من :دی
میگم که این سری هم پولهارو بده به من :دی
با کیست عوض می کنی؟
سپاس
farjam1990
2012/03/01, 23:43
دست نذارین روی نقطه ضعف من :دی
چقدر سخته همه فکر کنند تو آدم خوبی! ولی خودت بدونی نیستی!
چقدر خوبه آدم خوبی باشی ولی همه فکر کنند تو بدی!
...
8294
سپاس
هر کاری کردم مردم بفهمن؛ ولی خندیدن!
چارلی چاپلین
هرچند همه حرفاش درست نیست! ولی این جای تامل داره! تونم شدید!
سپاس
قرآن !
من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است . قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن!
من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
سپاس
اینجا امن است
از 7 سال پیش که دربارهشان نوشتم، همیشه دلم میخواست باز ببینمشان، بیمارستان نیایش 80 جانباز اعصاب و روان بستری دارد و به گروهی هم سرپایی خدمات ارائه میکند. نگاههای آنها وقتی از حیاط میگذرم و به اتاق فیزیوتراپی میروم غریبه است، اما کمتر از نیم ساعت بعد، وقتی حرفهایم با عبدالنبی شریفپور، فیزیوتراپیست مرکز، درباره کاردرمانی جانبازها تمام میشود، انگار سالهاست من و آنها که پشت دیوار شیشهای اتاق کنار هم ایستادهاند و تماشایم میکنند، یکدیگر را میشناسیم.
در سالن کاردرمانی، تعدادی از جانبازها خاطرههایی دور را در آدمکها و گلها و سبدهای سفالی خلاصه میکنند یا با رنگهایی درهم، روی بوم میریزند.
فکر خودکشی و مرگ و روزهای ناخوش جنگ حالا روی بوم آمده و شده است گلهای نیلوفر، پلها و پیادهروهای سنگفرش شده سپید، دریاچههایی پر قو و کلبههایی چوبی در کوهستانهای برف گرفته.
آنطور که شریفپور میگوید قرار است جانبازها در کارگاههای کاردرمانی با ورزش و هنر به زندگی عادی برگردند. «کم پیش آمده که یکی از بچهها را از دوره جبهه به یاد بیاورم... ولی وقتی خاطرهها را مرور میکنم، یادم میآید روزگاری با بعضیهاشان در عملیاتهایی مشترک حضور داشتهام با این تفاوت که مناطق عملیاتیمان فرق داشته...» میخواهم بدانم فیزیوتراپیست مرکز وقتی نام جانباز را میشنود، یاد کدامیک از بیمارانش میافتد، شریفپور سکوت میکند و همکارش، الهام خطیبزاده، به کمکش میآید «یکی از بچهها زمان جنگ غواص بود، با کسی حرف نمیزد، یک دنیا مهربان بود، به ما پینگپنگ یاد داد، اما هنوز همان غواص جنگ باقیمانده بود.»
حرفش را نمیفهمم، میگوید: «از پرستارها شنیدم که وقتی میرفت استخر، نفس میگرفت و به عمق 4 متری آب میرفت و مدتها همانجا انگار دنبال تلههای انفجاری میگشت.» چرا غواص حرف نمیزد؟ شاید چون ترسش از یک لحظه سهلانگاری و انفجار یکی از مواد منفجره زیر آب و مرگ همرزمهایش آنقدر زیاد بود که حرف زدن را از یادش برده بود.
کارکنان زن در بیمارستان جانبازان اعصاب و روان احساس امنیت میکنند؟ خطیبزاده پاسخ میدهد «میدانی؟ همه بچههای ما یک ویژگی بخصوص دارند که حتی وقتی حالشان بحرانی باشد رعایتش میکنند، آنها در هر شرایطی حرمت زنها را نگه میدارند، اینجا پرستارها و کارشناسهای خانم، احترام ویژهای دارند.» مردان جبهه هنوز هم توی چشم زنهای نامحرم نگاه نمیکنند و آرام و محجوب سرشان را پایین میاندازند. همان کمرویی رزمندههای چند دهه پیش، همان حجب خاص که متفاوتشان میکرد. «اینجا احساس امنیت میکنم، هیچ وقت پیش نیامده که برخورد ناشایستی با من داشته باشند.»
نوروزیهای ما ،نوروزهای آنها
راه باریک فلزی، که سایبانی رنگی سقفش شده است، من و عکاس را از اتاق شیشهای فیزیوتراپی میبرد تا سالنی که مجتبی روی یکی از صندلیهایش خوابیده است.
بهروز اصغری، پرستار بخش، همیشه یادش هست که دست مجتبی اگر از صندلی آویزان باشد، خواب میرود و آن وقت با گزگزش اوقات مجتبی را تلخ میکند، به همین خاطر عادتش شده است. بیصدا میآید و دست او را، طوری که از خواب نپرد، میگذارد روی سینهاش.
مجتبی قوی هیکل است، خوابی سبک دارد، لباس آبی نخی نازکی پوشیده، کلاه بافتنی به سر دارد، زیر چشمهای درشتش طوقی تیره افتاده، هنوز مدرسه میرفته که راهی جبهه شده و زیاد نگذشته که موج انفجار او را با خود برده است، اما چیزی از لحظه موجیشدنش به خاطر نمیآورد. ما که میآییم بیدار میشود و با اصغری دست میدهد.
پرستار مثل نجوا کردن رو به او میگوید: «آقا مجتبی، دلش میخواد به جای تختش روی صندلیهای سالن بخوابه اما اگه دستش رو بد گذاشته باشه خواب میره، مگه نه؟» مجتبی با لبخندی کمرنگ تاییدش میکند و به او خیره میماند.
مجتبی دلش میخواهد دست پرستارش را ببوسد و او هیچ وقت اجازه نمیدهد. پرستار باز نجوا میکند «میدونه که چقدر دوستش دارم.» مجتبی هنوز با لبخند به او زل زده است. پرستار رزمنده لشکر 10 سیدالشهدا مثل بقیه پرستارهای این آسایشگاه عاشق جانبازهاست، اگر نبود، شاید حتی یک لحظه هم طاقت دیدن بیتابیهایشان را نداشت. «ما که سعادت شهادت نداشتیم، دست کم حالا باید به بچهها خدمت کنیم.» از 6 سال پیش تا امروز اصغری هم همراه با بچههای مرکز پیر شده، آنقدر شکسته که انگار همه با هم از کولاک گذشتهاند.
مجتبی همه دغدغههای زندگیاش را بریده بریده، برایم تعریف میکند: «اگر خوب بشم، زن میگیرم.... موج که مییاد آدم روانی میشه .... من هی توی نمازهام شک میکنم که رکعت چندم بودم.... میخوام پولهام رو جمع کنم که بعد از مرگم نمازهام رو برام بخونن.... میخونن.... پدرم و مادرم فوت شدهاند.... عید میرم خونه خواهرم.... مهمون مییاد...»
سید هم دلش میخواهد حرف بزند. او چند روز پیش از آسایشگاه فرار کرده است و حالا برگشته. «اینجا حتی یکبار سرم داد نزدهاند، حتی یکبار تهدیدم نکردهاند، آره! فرار کردم اما بعد برگشتم به خاطر اینها برگشتم.»
پرستارش را نشان میدهد «ترسیدم اینها رو توبیخ کنند واسه همین برگشتم.» سید دیگر دلش نمیخواهد فرار کند، میپرسم: «آقا سید! به نظرت مردم آن بیرون، تغییر کردهاند؟» چند لحظه سکوت میکند: «مردم خوبند.»
سید دلش میخواهد از نوروز بگوید: «عید که بیاد میرم خونه مادرم، اونجا میشینم تلویزیون تماشا میکنم.» سید از لحظه موجی شدنش، انفجاری را به یاد دارد که پرتابش کرد روی زمین و ابری مهیب از آتش، بالای سرش گسترده شد.
محمد، جانبازی که فقط به زمین نگاه میکند، نوروز را خلاصه میکند: «عید یعنی شادی، حرف زدن، مهمانی رفتن، عیدی دادن به بچهها، عیدی گرفتن» محمد هم ازدواج نکرده است دیگر کسی به ملاقاتش نمیآید، پدرش، ماه رمضان امسال فوت شده و مادرش هم چند سال پیش.
محمد اما هنوز صبح تا شب، چشمش به در آسایشگاه است تا آنها بیایند ملاقاتش.
مرد، بلند قد و لاغر و سبزهروست. «کی به شما عیدی میده آقا محمد؟» با صدایی خفه پاسخ میدهد: «پدر و مادرم... بهم عیدی میدن» و همان وقت یکی از بچهها یادش میافتد: «پدرت مگه امسال فوت نشد؟ مادرت هم همینطور که!» محمد جواب نمیدهد. برمیگردد روی تختش و دیگر با کسی حرفی نمیزند. اصغری میگوید: «گذشت زمان خیلی دردناکه، بچهها پدر و مادرشان را از دست میدهند، خیلیها که مجردند دیگر ملاقاتکنندهای ندارند، تنها میشوند.»
باید از جنس آنها باشی
اصغری دلش نمیخواهد با پرسشهایم از لحظه موجی شدن، جانبازها را برنجانم، «هر کدام از اینها یک شیر بیشه بودهاند، هرکدامشان یک بزرگمردند، خیلیها بسیجی بودهاند، تخریبچی، آرپیجیزن، تیربارچی. باید حواسمان به همهشان باشد.»
حواس او و بقیه پرستارها، همیشه پی بچههاست. حواس او، با بچهها توی حیاط راه میرود، سیگار میکشد، روی تخت کنارشان مینشیند، بین راهروها قدم میزند و تو دلتنگیها و گریههایشان شریک میشود. غروب او و رفقایش، سوغات آسایشگاه را به خانه میبرند، سوغات آسایشگاه بار غمی است که از اعضای خانواده پنهانش میکنند، خستگی است که به رویشان نمیآورند، بغضی است که نمیخواهند هیچ وقت گریه شود و دیگران را برنجاند و گاهی هم کبودیهای سر و صورت یا شکستگی بینی است و... اصغری آخری را انکار میکند. «تجربه به من میگوید: آنها در سختترین شرایط هم همه چیز را میفهمند، به مرور زمان به عنوان پرستار میفهمی در شرایطی که یکی از بچهها در وضع بحرانی قرار گرفته یا تغییرات دارویی باعث پرخاشگریاش شده، طوری جاخالی بدهی که ضربهای توی صورتت نخورد» بعد میگوید «حتی اگر بزنند هم ما هیچ وقت دلخور نمیشویم، اینجا کینه معنی ندارد. مگر برادرها وقتی با هم دعوا میکنند از هم کینه به دل میگیرند؟ این همان رابطه است.»همکارش حمید دهقانی هم وقتی از احتمال کتک خوردنش میپرسم، به کاغذهای روی میز و اسامی جانبازها نگاه میکند «خب وقتی میدانی این کارش دست خودش نیست، نمیتوانی ناراحت شوی.»
یکی از جانبازها صدایش میکند: «به دستهام کرم بزنم؟» دهقانی میگوید:«آره، بزن» آن دیگری سیگار میخواهد. «سیگار برای سلامتیت ضرر داره.» دهقانی به یکی از بچهها لبخند میزند «این آقا فولاد، ما را پدر صدا میکند، به پرستارهای خانم هم میگه مادر.»
پرستارهای بیمارستان نیایش، مثل پدر و مادرها، فکر بچهها را نگفته میخوانند، دهقانی میداند کدام یک از بچهها خشمش را مشت میکند و مشتش را آنقدر محکم به دیوار میکوبد که جایش گود میافتد، میداند کدام یک دلش هوس سیگار کرده است و کدام به خودکشی فکر میکند یا دنبال خلوتی میگردد برای گریستن. اصغری میداند کدام یک از بچهها شبها کابوس میبیند و مثل بید میلرزد و دلش میخواهد کسی صدایش بزند «آرام باش، ما اینجاییم.»، میداند کدامشان آرزو دارد با معجزهای شفا بگیرد و داماد شود، میداند کدام دلش میخواهد برود مشهد و کدام یکی از غربتش در لحظه تحویل سال، غمگین شده و باور کرده دیگر کسی به ملاقاتش نخواهد آمد. «گاهی باید زبانشان را ترجمه کنی.... ما فقط رنگ لباسهایمان با هم فرق دارد وگرنه همه از یک جنسیم.»
از پرستارها درباره نوروز میپرسم، هر دو از سفره هفتسینی تعریف میکنند که وسط سالن میاندازند و کارمندان مرکز و جانبازها دورش جمع میشوند و گوش به زنگ «یا مقلبالقلوب والابصار» میمانند.اصغری از خاطره نوروزهای گذشته حرف میزند. همه مراسم سالتحویل ـ که ما ایرانیها برایش لحظهشماری میکنیم ـ یکی 2 دقیقه بیشتر نیست، اما بعضی از کارکنان مرکز، خانوادههایشان را وقت تحویل سال به بیمارستان میآورند تا همان یکی 2 دقیقه را هم با بچههایی که مرخص نشدهاند و تنها ماندهاند، شریک شوند.
اشکش را پنهان میکند «تا وقتی کسی از جنس بچهها نباشد، نمیتواند به آنها کامل و درست خدمت کند، باید تجربههایشان را لمس کرده باشی تا بفهمی چه احساسی دارند. مثل همین حالا که من نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم، شاید اگر روانشناسی غریبه و خارج از مرکز مرا میدید میگفت این آدم کنترل احساسی ندارد. اما او چه میداند این احساس، تا چه حد عمیق است؟»نرسیده به حیاط یکی از جانبازها پیام قدم تند میکند: «باز هم بیا، به ما سر بزن.» رو بر میگردانم تا او و همرزمهایش را که بدرقهام آمدهاند ببینم، نمیدانم چند تا از آنها برای نوروز به خانه برمیگردند تا سفر بروند، تلویزیون تماشا کنند، عیدی بگیرند، با مهمانها گپ بزنند یا.... نمیدانم کدام یکی آنقدر تنها شده است که لحظه سالتحویل در بیمارستان بماند و سر سفره هفتسینی که در یکی از سالنها انداخته میشود، بنشیند.
از در سبز فلزی که میگذرم، وارد دنیای دیگری شدهام، دنیایی که در آن، جنگ تحمیلی برای خیلیها ، بیش از 2 دهه پیش، تمام شده است.
...
خیلی بی معرفتیم!
قسمتی از متن بالا:
"کارکنان زن در بیمارستان جانبازان اعصاب و روان احساس امنیت میکنند؟ خطیبزاده پاسخ میدهد «میدانی؟ همه بچههای ما یک ویژگی بخصوص دارند که حتی وقتی حالشان بحرانی باشد رعایتش میکنند، آنها در هر شرایطی حرمت زنها را نگه میدارند، اینجا پرستارها و کارشناسهای خانم، احترام ویژهای دارند.» مردان جبهه هنوز هم توی چشم زنهای نامحرم نگاه نمیکنند و آرام و محجوب سرشان را پایین میاندازند. همان کمرویی رزمندههای چند دهه پیش، همان حجب خاص که متفاوتشان میکرد. «اینجا احساس امنیت میکنم، هیچ وقت پیش نیامده که برخورد ناشایستی با من داشته باشند.»"
8574
VSH-Katana
2012/03/15, 20:24
دلم گرفته ! دلم از همه دروغ ها و افسانه بافی ها گرفته از مردمی که تنها به پشیزی راضی میشن از خودم از کسی که جولوی همه دروغ میگه وککش نمیگزه از مردمی که میدونن دروغ میگه و باز باور میکن.
شاید روزی برسه که از جوانمردی و مردانگی چیزی باقی نمونه شایدم اون روز کسی ازشون هم حرفی نزنه .
دلم گرفته ! دلم از همه دروغ ها و افسانه بافی ها گرفته از مردمی که تنها به پشیزی راضی میشن از خودم از کسی که جولوی همه دروغ میگه وککش نمیگزه از مردمی که میدونن دروغ میگه و باز باور میکن.
شاید روزی برسه که از جوانمردی و مردانگی چیزی باقی نمونه شایدم اون روز کسی ازشون هم حرفی نزنه .
آخ که چقدر هم دردیم!
دروغ گفتن خیلی آسون شده!
متن کامل شعر امضام:
فاطمه یک اسمان ادراک بود ، فاطمه خورشید روی خاک بود ،قلب حق در سینه او می تپید
از سر انگشتش نجابت می چکید ، چشم زمزم از غمش نمناک بود ، دامنش از اب کوثر پاک بود
اسمانی بود صاف وبی کران ، قصه گویی بود در شهرکران ، خانه اش در سادگی ممتاز بود
هر چه در ان خانه بود اعجاز بود ، گر چه یک زن با هزاران درد بود ، زن مگو او یک تنه صد مرد بود
هیچ می دانی چرا ان بت پرست ، مست و بی رحمانه پهلویش شکست
گفت من از حق حمایت می کنم ، از غدیر خم حفاظت می کنم ، من به دنیا مجتبی اورده ام
کربلا در بطن خود پرورده ام ، این حقیقت همچو کوکب منجلیست ، بعد پیغمبر فقط حق با علیست
فقط برای خودم هستم...!!!!!!!!!!
من..؟!
چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست.....
این من! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...!
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست....
فقط برای خودم هستم...خوده خودم ! مال خودم ! صبورم و عجول!!
سنگین...سرگردان...مغرور... قـانع ....با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است
یادم میاد، بچه که بودم ، مادر بزرگم به من میگفت: نباید پبسی بخوری، بده، گناه داره!!!؛
فردای اون روز وقتی به مدرسه رفتم، اولین کاری که کردم، یه پبسی خنک خریدم!!
درش رو باز کردم؛
وقتی که خوردمش، دیدم خیلی شیرینه؛
از اون روز فهمیدم که گناه شیرینه . . . !!××!!
(حسین پناهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ...
وچون انسان را آسیبى رسد ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده
مى خواند
و چون گرفتاریش را برطرف كنیم چنان مى رود كه گویى ما را براى گرفتاریى كه به او رسیده نخوانده است
این گونه براى اسرافكاران آنچه انجام مى دادند زینت داده شده است
سوره یونس آیه12
همه از فاصله می هراسند.
فاصله تا دوست، عشق!
اما فاصله تا خدا، هیچ فاصله ای نیست! همین نزدیکیست!
حسش می کنم! زیباست، مهربان، دوست داشتنی اما غریب.
بیا من مدارا کن... ای خدایی هم مهربانی و هم بخشنده...
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
شرمنده می کنی ...
گاهی در خواب
به من هم سری می زنی !
کیا به این مادر شهید، روز مادر رو تبریک می گن؟
9796
VSH-Katana
2012/05/12, 23:05
همه روز مادر که میشه میان و دست مادرشونو میبوسن اما وای به حال لحظه ای که نهار یا شام دیر آماده بشه یا لباس مورد نظر شسته نشده باشه اونموقس که همه چیز یادشون میره
امیدوارم که شما مثل من اینجوری نباشید!
فراموش نکنیم که این چرخ . . . میچرخه . . .
Yaser_Aramesh
2012/06/14, 11:06
به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.
به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.
به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.
به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.
من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.
من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.
به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.
قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !
"دیروز"
گذشته است؛
و
"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...
پدر بيا بازي کنيم ، پدر که بي حوصله بود يك صفحه از روزنامه که عکس نقشه دنيا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو و درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتي عکس را به پدرش داد . پدر ديد پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسيد پسرم نقشه جهان رو از کجا يادگرفتي؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم ،
وقتي آدمهادرست بشن دنياهم درست ميشن!!
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
تمام لحظہ هاے گرفتہ ے این روزهاے کاظمین ات را بغض می کنم
چقدر این غروب ها،گرفتہ است حرم..
من امشب اشک هم شوم غنیمت است..رضاے دلم را دریاب..
.
.
.
چہ آشفتہ حالی حضرت رضا!
اینچنین بغض مکن فداے سرت..کم نیست داغ پدر..می دانم
بزم ِ عزا بگیر براے پدر کہ می توانی..
اما..امان از ترکیبِ بہ عکسِ کربلا…تاب روضہ خوانی دارے؟
پیکر درهم،ارباً اربا،گذاشتنش رو عباے بابا
چہ بد کشتنت،و پاشیدنت
کہ دیده کہ پدرے روضہ ے پسر خواند؟
.هر ۱۴تایتان همیشہ،ایوانی از غمِ کربلا می سازید در بَرِمان
«می گویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم.
از شهيد چمران پرسیدند:
تعهد بهتر است یا تخصص؟
گفت:
اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست.»
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
مردی که یک نسل تربیت کرد
مرید در میان مرشدان
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
ای خدا!
من باید از نظر علم از همه بهتر باشم مبادا دشمنان مرا از این راه طعنه زنند
بایدبه آن سنگدلانی که علم را بهانه می کنند و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم خاک پای من هم نخواهند شد ، باید همه ی آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم و
آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم
شهید دکتر مصطفی چمران
.........
امروز سالگرد شهادت این مرد بزرگ بود... یادش گرامی...
آیا تا کنون مراحل اداری را در ایران را از دور مشاهده کردین؟
10515
آیا تا کنون مراحل انجام کارهای اداری در ایران را از دور دیدین؟
10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 10516105161051610516105161051610516105161051610516 1051610516
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
میلاد امام زمان(عج)؛ منجی عالم؛ بر شما مبارک.
@};-
انقدر دوستان به این تاپیک اهمیت میدن که واقعا آدم شرمنده میشه. آقا محمد در این تاپیک (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.عکس-های-گرفته-شده-با-دوربین-موبایل-خودتان!?p=35514&viewfull=1#post35514) یه چیزی گفتن و من باورم نشد. ولی دقت کردم میبینم راست میگه. دوست عزیز Kamyar هم تاپیک "ترفندهایی که شاید به دردتان بخور"د را ایجاد کردن و کسی استقبال نکرد.
وقتی یکی از مدیرای انجمن یه چیزی مینویسه چندین نفر میخونن و تشکر میکنن و تاپیک بالا میمونه. ولی وقتی یه کاربر عادی چیزی میگه احتمالش خیلی کمه که کسی نظری بده یا حتی اون رو بخونه.
اشکالی نداره به هر حال اینجا جهان سوم هست دیگه.
حتما بخوانید
نوید جان کمتر دیدم که یه کاربر عادی مقاله 10 صفحه ای بگذارد !
نوید جان کمتر دیدم که یه کاربر عادی جواب یه سوال را با 20 خط و کامل و تخصصی بدهد !
نوید جان کمتر دیدم که یه کاربر عادی نظر خودش را با علایق خودش و تمایلات و منفعتش ترکیب نکنه !
علاوه بر اینکه صرف مدیر بودن بعضا باعث میشه شما مسئولیت داشته باشی و اذیت بشه ، مزیتش هم اینه که مورد توجه بیشتری هستی ! شاید ما تو جهان سوم زندگی بکنیم ولی مطمئنا کاربران ما جهان سومی نیستند و تفکرات در اون سطح ندارند که صرف مدیر بودن یه نفر براش تشکر بزنند ! بلکه به خاطر محتوای خوب اون پست تشکر میزنه !
در ضمن در همه گفته های بالا خلوص 100 درصد وجود نداره ! ما پست هایی از مدیرها میبینیم که الکی تشکر میخوره و همینطور هم کاربرهای فعالی را میبینیم که مقاله ی 10 صفحه میزارند ولی مهم اینه که نمیشه کلی نگریست و یه چیزی را به تعمیم داد !
پس شما هم خواهشا این کار را نکن ! در ضمن بخش عمومی ، بخش عمومی است ! و اینجا فروم سخت افزار و مالتی مدیا ! بخش عمومی بخش خیلی کوچیکی از فروم را تشکیل میده ! مسلمه که تاپیک های ضعیف تر خاک میخورند ! و تاپیک های محبوب تر مثل "چت روم " بالا میاند ! مسلمه که مقاله ای درباره یه کارت گرافیک بیشتر از " ترفندهایی که شاید به دردتان بخورند" طرفدار داره !
پس خواهشا به جا و منطقی انتقاد کن ! در ضمن در تاپیک مناسب ! ما تاپیک انتقاد داریم !
VSH-Katana
2012/07/18, 01:32
راستی نوید خان اینجوریا هم نیستا!
الان من مدیرم؟
ولی یه تاپیک زدم نمیدونم یادته یا نه! ترور رئیس حسام
تقریبا بازدید زیادی داشت! ربطی هم به سخت افزار نداشت!
نمیدونم چرا ولی مورد استقبال قرار گرفت!
میخوام اینو بگم که فقط مهم مدیر بودن یا خوب بودن مطلب نیست
شاید بهتره مطلبمون یه تفاوتهایی داشته باشه!
البته اون تاپیک عکاسی با گوشی نمیدونم چرا ازش زیاد استقبال نشد ولی تاپیک خوب و نو و خلاقانه ای بود!
دلیل اینکه از اون تاپیک استقبال نشد اینه که قبلا تاپیک مشابهی داشتیم ! حالا این نسخه جدیدش است که فقط عکس باید با گوشی باشه !
والله من که مدیرم مثلا!
بیشتر از تشکر ها علاقه دارم به بازدید ها رو ببینم!
آخه این تشکر هیچ فایده ای(تقریبا) نداره، ولی آمار بازدید منو دلگرم می کنه!
.........................
فکر کنید، با همین دهان روزه خودتون و خانوادتون رو آتیش بزنن:
امت واحده: تین سین، رئیس جمهور میانمار میگوید که مسلمانان روهینگیا باید از این کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند. این ژنرال پیشین میانمار روز پنج شنبه (۲۲ تیر، ۱۲ ژوئیه) گفت که «تنها راه حل» انتقال نزدیک به یک میلیون مسلمان روهینگیا، یکی از اقلیتهایی که بیشترین آزار را در جهان میبینند، به اردوگاههایی است که از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اداره میشود.
سازمان ملل میگوید که دههها تبعیض روهینگیاها را بیوطن کرده است و میانمار محدودیتهایی را درباره تحرک آنان اعمال میکند و همچنین حق آنها برای برخورداری از زمین، تحصیل و خدمات عمومی را گرفته است.
در همین راستا، شبکه پرس تی وی مصاحبهای را با غلام تقی بنگاش، استاد موسسه علوم و فن آوری شهید ذوالفقار علی بوتو از اسلام آباد انجام داده است که در ادامه متن برگردان این گفتوگو را میخوانید.
شاید شما بتوانید تاریخچهای از این مسلمانان در اختیار ما قرار دهید. مسلمان روهینگایا چه کسانی هستند؟ و اینکه میتوانید درباره گذشته آنها و اینکه چرا اکنون به حاشیه رانده شدهاند اطلاعاتی در اختیار ما بگذارید؟
بله. از دیدگاه تاریخی، آنها متعلق به سه کشور متفاوت هستند. برخی از آنها از چین، برخی از آنها از زمانهای بسیار گذشته از بنگلادش و برخی دیگر نیز از کشور دیگری مهاجرت کردند که در گذشتههای دور وجود داشت.
اکنون همان گونه که میبینید آنها در حال حذف شدن هستند. پاکسازی این قوم به طور قطع یک تراژدی بین المللی است. این روند در ۳۰ سال گذشته ادامه داشته است اما هیچ کس از آن اطلاعی ندارد. این مسلمانان پیشتر هم مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند اما اکنون این آزار و اذ یتها بسیار بیشتر شده است.
اکنون مشکل این است که دولت میگوید که این مردم به میانمار تعلق ندارند. این مساله چیزی است که قابل پذیرش نیست. این یک تراژدی بین المللی است. این مردم به میانمار و بنگلادش تعلق دارند.
آنها میگویند که بنگلادشی هستند؛ این کاملا نادرست است. بخشی از آنها بنگلادشی هستند که در معنای واقعی بنگلادشی نیستند و هنگامی به تاریخ پیش از استقلال میانمار در سال ۱۹۴۸ مراجعه کنیم در مییابیم که این افراد در اصل پاکستانی هستند.
این کاملا نادرست است که گفته شود آنها خارجی هستند و باید از کشور اخراج شوند. این یک پاکسازی قومی است و دولت میانمار به یک معنا خوش شانس است که جهان اسلام و اکثریت مسلمان در سراسر جهان از این تراژدی آگاه نیستند.
به عنوان نمونه، ما در پاکستان همیشه به سنتهای بودایی در کشور احترام گذاشیتم و آن را همانند گنج گرامی داشتیم. درست در اطراف اسلام آباد ما منطقهای داریم که تمدن بودیسم در آنجا وجود دارد و همه بوداییها در پاکستان و هر جای دیگر مورد احترام هستند. بودائیان سراسر جهان به این مکان میآیند.
اما این خیلی عجیب است. برای من که میدانم به لحاظ تاریخی بوداییها افراد بسیار صلح جو، آرام بودند و بیشتر تاریخ آنان بدون خشونت بوده است یک تناقض است. در واقع این اقدام میانمار شوک بزرگی است. این یک فاجعه است.
دولت و حتی خانم آنگ سان سوچی، برنده جایزه صلح نوبل در برابر مشکلات این گروه اقلیت در میانمار سکوت اختیار کردهاند. این امر پذیرفتی نیست. هر چه مسلمانان بیشتری در جهان از این موضوع آگاه شوند، مشکلات بیشتری برای دولت میانمار ایجاد خواهد شد.
پرسش این است که چرا چنین برخوردی با این مسلمانان میشود؟ چرا این رفتار مدتهای زیادی ادامه دارد؟ و به عنوان نمونه چرا سازمان ملل آنها را نپدیرفته است؟ آیا این وظیفه آنها نیست؟ آیا عجیب نیست که سازمان ملل نمیخواهد به این آوارگان کمک کند و در جای دیگر به آنها سرپناه بدهد؟
ببینید، مشکل این است که جنوب شرقی آسیا در نقشه اقتصادی امریکا در حال کم رنگ شدن است. در واقع امریکاییها میخواهند میانمار و دیگر کشورهای جنوب شرقی آسیا همچون ویتنام، کامبوج و لائوس را ترغیب کنند که رابطه خوبی با جمهوری خلق چین نداشته باشند. این بخشی از مشکل است.
به تازگی وزارت خارجه امریکا تحریمهای میانمار را لغو کرده است. در حالی که امریکا باید تحریمهای علیه میانمار را بیشتر کند تا این مشکل حل وفصل شود، در صورتی که چنین کاری انجام نمیدهد.
امریکاییها میخواهند پیوندهای نظامی بهتری با دولت میانمار داشته باشند که جامعه بین المللی روزنامه نگاران از جمله رسانه شما به خوبی میدانند که این دولت پس از برگزاری انتخاباتی ناعادلانه به روی کار آمد.
البته مشکلات داخلی وجود دارد و سایر مشکلاتی که به این وضعیت کمک میکنند از جمله اینکه سیستم کهنه است، نظام بانک داری بسیار قدیمی است و همچنین مشکلات جامعه کارگری و انزوای اقتصادی وجود دارد. همه این مسائل به گرفتاری جوامع مختلف در میانمار همچون بوداییها و مسلمانان کمک کرده است. اما این به معنای آن نیست که باید در برابر مخمصه این نوع پاکسازی قومی سکوت کرد.
اما شرایط اکنون در میانمار این گونه است که روزنامه نگاران نه آن طور که انتظار میرود، ولی میتوانند بنویسند، هر چند که مجازات میشوند و پروندههایی در دادگاه علیه آنها تشکیل میشود. اما با این وجود، وضعیت برای جامعه روزنامه نگاران در میانمار بهتر است.
آنچه که میتوانم پیش بینی کنم این است که در روزهای آتی مسلمانان بیشتری در سراسر جهان از این مساله آگاه خواهند و شرایط بسیار جدیتر میشود.
اگر مردم ما در پاکستان از این موضوع مطلع شوند، در میانمار مشکلاتی ایجاد خواهد شد، زیرا این چیزی نیست که ما میخواهیم.
آخرین آماری که دارم کشته شدن 52 هزار (نمی گم مسلمان) انسان! مرد، زن، کودک، پیر و جوان است!
خاطرات بدیست در ذهن زمین:
نسل کشی مسلمانان اسپانیا توسط دولت های مسیحی اروپا بخاطر ترس از حکومت اسلامی در اسپانیا!
نسل کشی مسلمانان در بوسنی بخاطر ترس از مسلمانان در اروپا!
شاید شما هم بدونید نیروهای un فقط برای 4 یا 5 سرباز (وظیفه سرباز چیست؟)، 5000 مسلمان پناهنده شده به اردوگاه un رو به صرب ها تحویل دادند و کمال شقاوت شاهد قتل عام این 5000 مسلمان شدند! نیرو های به اصطلاح حافظ صلح!
خیلی دردم اومد... ببخشید!
امشب، نردبان دلم را شکستند!
دعا کنید، خدا بالی برایم بگشاید!
.........
بچه ها برام دعا کنید، حالم گرفتست!
امشب، نردبان دلم را شکستند!
دعا کنید، خدا بالی برایم بگشاید!
.........
بچه ها برام دعا کنید، حالم گرفتست!
ما را از کودکی
به جدایی ها عادت داده اند
همان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند:
خوب ها / بدها
dr.zhivago
2012/07/30, 00:58
امشب، نردبان دلم را شکستند!
دعا کنید، خدا بالی برایم بگشاید!
.........
بچه ها برام دعا کنید، حالم گرفتست!
کی شکوند ؟ دستشو بشکونم ؟
امشب، نردبان دلم را شکستند!
دعا کنید، خدا بالی برایم بگشاید!
.........
بچه ها برام دعا کنید، حالم گرفتست!
به قول خودت: موفق است کسی که با آجرهایی که به طرفش پرتاب میشود یک بنای محکم بسازد.
پس شغل و رییس و... ولش!
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…
اینجا زمین است ، ساعت به وقت انسانیت خواب است ، دل عجب موجود سخت جانی است ! هزار بار تنگ میشود ، میشکند ، میسوزد ، میمیرد ! و باز هم میتپد .
.
.
.
.
.
خدایا........ما که مردیم از خوشی......فدات شم یه دو دقیقه هم رو باقی بندههات تمرکز کن....!!!
خدايا...ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟
ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﻡ؟
پرتقال ﭘﻮﺳﺖ ﺑﮑﻨﻢ ؟
ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ...؟
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﻦ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﻥ . . .؟
ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟
ﻟﻨﮓ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺷﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﻢ ؟
جان من ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ! ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻼً ؟؟
dr.zhivago
2012/08/04, 12:49
خدایا گهگاه خود را علاءالدین و تو را چون غول چراغ جادو می پندارم و از تو میخواهم بعد از به زبان آوردن آرزوهایم بی درنگ براورده شان کنی . گاه پا را فراتر می نهم و خود را ارباب تو می بینم که قبل از اینکه آرزویم بر زبان آید باید آن را پیش چشم خود حاضر ببینم .
بعد از سال ها زندگی تازه فهمیدم تو ارباب منی نه من ارباب تو اما بازم دست بردار نیستم ، این روزها بیشتر فکر می کنم عروسک خیمه شب بازی تو هستم که باید منو به سمت آرزوهام راهنمایی کنی و نذاری مشکلی برای خودم ایجاد کنم و اگر کردم بلافاصله برطرفش کنی اگر هم دیگران خواستند مشکل بسازن باید ناک اوتشون کنی ! تو باید همه این کارها رو برام بکنی آخه من یه موجود استثنایی هستم و با بقیه آدم ها فرق دارم !
اگه نکنی ازت ناراحت میشم و باهات قهر می کنم.
میدونم هر دو تاش یکی شد بازم تو باید کارهای منو انجام بدی !
اگه هیچ کاری نکردی ایرادی نداره اما این یکیو نه نگو :
فقط منو ببخش
طبق گزارش های رسیده متاسفنه زلزله ای به قدرت ۶.۲ در مقیاس ریشتر در آذربایجان شرقی تا الان جان 87 نفر از هموطنانمان را گرفته و حدود 600 نفر را هم مجروح کرده است .
غلامرضا معصومی، رییس اورژانس ایران هم گفته که زخمیها از مناطق زلزلهزده به مراکز درمانی تبریز و اردبیل منتقل شدهاند.
زلزلههای دیروز، ۲۱ مردادماه، در ساعت چهار و پنجاه و سه دقیقه بعد از ظهر رخ داد و در استانهای آذربایجان غربی، گیلان، زنجان و اردبیل نیز احساس شد.
برای رفتگان طلب آمرزش از درگاه حق ، برا بازماندگان طلب صبر می کنیم و امیدواریم عملیات کمک رسانی به هموطنانمان هر چه سریع تر و به شکلی بسیار خوب انجام بشه تا خدای نکرده آمار تلفات از این بیشتر نشه ، هر چند که متاسفانه باید گفت به احتمال زیاد آمار تلفات بیشتر خواهند شد که امیدواریم اینطور نشه
تو این شب عزیز برای هموطنان زلزله زده مان دعا کنید ....
Yaser_Aramesh
2012/08/12, 17:41
تو آستارا هم پس لرزه هاش اومد. دو بار ولی کوچیک بود !
همه مردم ریخته بودن کوچه من دراز کشیده بودم میگفتم آها,بیشتر,بیشتر !
البته بعدا سر زلزله داد زدم گفتم اگه به کامپیوترم چیزی بشه میکشمت !
در کل کوچیک بود و من اصلا نترسیدم....خیلی هم حال کردم و هیجان برم داشت ! اولا به خاطر اینکه اولین تجربم بود و دوما به خاطر اینکه کوچیک بود و مطمئن بودم که هیچی نمیشه به مردم ! واقعا هم نشد ! نه مجروح,نه کشته,نه خسارت مالی و نه هیچی !
خلاصه امیدوارم بازم بیاد و مثل قبل هیچ اتفاق بدی نیفته ! فقط حال کنیم ! D:
تو آستارا هم پس لرزه هاش اومد. دو بار ولی کوچیک بود !
همه مردم ریخته بودن کوچه من دراز کشیده بودم میگفتم آها,بیشتر,بیشتر !
البته بعدا سر زلزله داد زدم گفتم اگه به کامپیوترم چیزی بشه میکشمت !
در کل کوچیک بود و من اصلا نترسیدم....خیلی هم حال کردم و هیجان برم داشت ! اولا به خاطر اینکه اولین تجربم بود و دوما به خاطر اینکه کوچیک بود و مطمئن بودم که هیچی نمیشه به مردم ! واقعا هم نشد ! نه مجروح,نه کشته,نه خسارت مالی و نه هیچی !
خلاصه امیدوارم بازم بیاد و مثل قبل هیچ اتفاق بدی نیفته ! فقط حال کنیم ! D:
همیشه اینطور نیست ولی اولش اینطور شروع می شه! زلزله هایی با توان پایین ولی به صورت پی در پی! یک زلزله بزرگ رو تو راه داره!
تجربه اش کردم!چه روزایی بود!
...
بعضی ها مربوطش کردند به هارپ (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.)
من مطمئن نیستم این قضیه واقعی باشه! اگر دوستان اطلاعی دارن بیان کنند من هم بدونم واقعا این هارپ حقیقت داره یا خیر!
چون این چندمین بار هست که این حوادث رو بهش ربط میدن!
زلزله هایتی رو یادتونه؟ بعدش امریکا ریخت اونجا؟ شایدم ژاپن!؟!!
وای متنفرم از این ادمایی که بخاطر ترس از سرزنش دیگران تمام عقایدشون رو زیر پا می گذارند و سکوت می کنند!
بعضی ها رو نباید بالا برد، باید بالا آورد!
حالا ديگر
نه از حادثه خبري هست
و نه از اعجاز آن چشم هاي آشنا
.
.
.
از دلتنگي ها هم که بگذريم
تنهايي
تنها اتفاق اين روزهاي من است . . .
زندگی با همهی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن و افسردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
از تماشاگاهه آغاز حیات تا به جایی که خدا میداند
کاش مثل 3 وعده غذا خوردن توی روز، بعضیا یه وعده هم شعور میخوردن!
در حوالی همین دنیا....
دوستانی بودیم خوب و بی ریا...
حالا از همون دوستیا...
مونده فقط خاطره ها.
کاش میشد مثل قدیما، باشیم دوباره دور هم، همینجا...
حالا فقط یادشون هست تو ذهن ما...
به یاد بعضی ها...
در حوالی همین دنیا... @};-
Powered by vBulletin® Version 4.2.5 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.