ARTHUR MORGAN
2022/09/19, 11:25
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
من اشتباهی انجام دادم و عنوانی که خیلیها آن را خیلی خوب نمیدانند را شاهکار نامیدم. تصحیح میکنم: The Last Guardian علاوه بر شاهکار بودن زیباترین بازی تاریخ است. صادقانه بگویم تنها عنوانی که میتواند جایی این شاهکار را بگیرد Shadow of the Colossus است، که آن هم ساختهی Team Ico است. دیگر عناوین شاهکار هنری نیز The Legend of Zelda: Majora’s Mask و اصولاً همهی فرانچایز زلدا، مجموعهی Ori، شاهکار Okami و با این که بازیاش نکردهام، Kentucky Route Zero که در لحظهی دیدنش فهمیدم که چقدر زیباست.
با تمامی این گفتهها، با اطمینان میگویم که بازی The Last Guardian زیباترین اثر هنری ساخته شده در تاریخ هنرصنعت است. مشکلی ندارد اگر با نظر من موافق نباشید؛ نقل به مضمون از برندان گریس فقید: میدانم که راست میگویم و همین کافی است.ساده است که به شاهکارهای تیم ایکو از روی بلاهت بگوییم که اقیانوسی از پلها و گیاهان هستند. در حقیقت، زیبایی این آثار هنری برخی مواقع کمی خاکی به نظر میرسد، در حالی که در پس این طراحیها هنرمندی توانا قرار دارد و همهی آنها فکر شده کار شدهاند.
در ساعت اول بازی، ما استفادههای عالی از رنگهای سبز، نقرهای، خاکستری، سفید، نارنجی، آبی، قهوهای، زرد و مشکی میبینیم. شاید گهگداری ما از پالت رنگی بژ چیزی ببینیم. این امر به خاطر طراحی مینیمالیستی کارگردان آن Fumito Ueda است که براساس «طراحی با زدودن» بازی میسازد. ساده است که بازی را تنها با صحنهی نگاه پسر و تریکو به خاطر بسپاریم. اما زمانی که بازی را تجربه میکنید، شما به هزارتوهای تکرارشونده میروید و نسبت به محیط و تصویر و صداهای بازی تغییر نظر میدهید. هنر برخی مواقع بهترین است که هر پنج ثانیه نگوید که «به من نگاه کنید!»
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
صحنه را تصور کنید: پس از گذر از ساختار غول آسا به شکل آماتور اما مفید، خود را محاصره شده توسط زرههای هوشیار مییابید. این امر چیز زیادی را درباره لست گاردین میگوید که دشمنانش به معنای واقعی ترسناک هستند، نه به معنای رعب و وحشت آور، بلکه مخاطره آمیز بودن بازی را تداعی میکند. تمامی بخشهای دارای این زرههای سخت و دلناپذیر هستند. به همین دلیل است که پس از باز کردن دروازه برای تریکو، به سمت دریایی آرام خواهید رفت.
ریای The Last Guardian، سبز است و نورهای روشن و زندهای از زمرد دارد. در کنارتان ساختارهایی قرار دارد که گویی از خود زمان هم پیرترند و بخشی از طبیعتاند که به آرامی اما حتمی توسط آن مصرف میشوند. شما تنها هستید اما یک حس زیبایی درون تنهایی شما نهفته است. تمامی اینها توسط عناصر بصری به شما القا میشود. لست گاردین نیازی به پچ ۱۲۰ فریمی برای بهتر شدن ندارد. سبک هنری منحصر به فرد آن باعث میشود که آن را از یک کیلومتری نیز تشخیص دهید. در عصری که واقعگرایی پادشاه میان بلاک باسترهای AAA است، این بازی نشان میدهد که چیزی به غیر از یک هویت سبکگرایانه نمیتواند تأثیر بزرگی داشته باشد.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
شاید برخی از افراد با حرفهای من مخالف باشند. بازیهای با طراحی بصری خوب زیادی را نام بردم و بازیهای دیگری مانند Dark Souls, Bloodborne, Breath of the Wild, Firewatch و Mirror’s Edge نیز هستند. با این حال تفاوتی در خوب بودن یا حیرت آور بودن وجود دارد. هنگامی که به لست گاردین فکر میکنم، پروانهها، بشکهها و نورهای آبی که اینها را به هم وصل میکنند را به خاطر میآورم. هیچ جهان دیگری به مانند لست گاردین حس بزرگی و اتصال را ندارد. The Last Guardian حتی از پالایش شدهترین فیلمهای Ghibli نیز زیباتر است.
این مقاله بیشتر دربارهی جنبههای بصری بازی لست گاردین است، اما میخواهم کوتاه و مفید دربارهی گربه-سگ پرنده مورد علاقهی همه حرف بزنم. برخی افراد از لست گاردین به خاطر او، که اسمش تریکو (Trico) است، بدشان میآید. تریکو خود نیز یکی از بخشهای مهم طراحی این بازی است.
در حقیقت چشمان تریکو و تا حدی رفتار او باعث میشود که The Last Guardian بدرخشد. چشمان تریکو از صورتی جیغ به زرد تیره تغییر میکند. همچنین رنگی سفید و سبز نیز دارد. فرقی ندارد که کجای جهان باشید، چشمان تریکو منبع چشمگیری از نور است. بخشی مهم از داستانسرایی و مرکزیت هنری آن است. تریکو، بدون شک، ابژه کاملترین بازی ویدئویی است. شاید بگویید که تنها یک گربه سگ پرنده بزرگ است. یادتان باشد که همین باعث میشود که خاص باشد و شاهکار فومیتو اوئدا را استعلا بخشد.
The Last Guardian Is The Most Brilliantly Artistic Game Ever Made (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.)
من اشتباهی انجام دادم و عنوانی که خیلیها آن را خیلی خوب نمیدانند را شاهکار نامیدم. تصحیح میکنم: The Last Guardian علاوه بر شاهکار بودن زیباترین بازی تاریخ است. صادقانه بگویم تنها عنوانی که میتواند جایی این شاهکار را بگیرد Shadow of the Colossus است، که آن هم ساختهی Team Ico است. دیگر عناوین شاهکار هنری نیز The Legend of Zelda: Majora’s Mask و اصولاً همهی فرانچایز زلدا، مجموعهی Ori، شاهکار Okami و با این که بازیاش نکردهام، Kentucky Route Zero که در لحظهی دیدنش فهمیدم که چقدر زیباست.
با تمامی این گفتهها، با اطمینان میگویم که بازی The Last Guardian زیباترین اثر هنری ساخته شده در تاریخ هنرصنعت است. مشکلی ندارد اگر با نظر من موافق نباشید؛ نقل به مضمون از برندان گریس فقید: میدانم که راست میگویم و همین کافی است.ساده است که به شاهکارهای تیم ایکو از روی بلاهت بگوییم که اقیانوسی از پلها و گیاهان هستند. در حقیقت، زیبایی این آثار هنری برخی مواقع کمی خاکی به نظر میرسد، در حالی که در پس این طراحیها هنرمندی توانا قرار دارد و همهی آنها فکر شده کار شدهاند.
در ساعت اول بازی، ما استفادههای عالی از رنگهای سبز، نقرهای، خاکستری، سفید، نارنجی، آبی، قهوهای، زرد و مشکی میبینیم. شاید گهگداری ما از پالت رنگی بژ چیزی ببینیم. این امر به خاطر طراحی مینیمالیستی کارگردان آن Fumito Ueda است که براساس «طراحی با زدودن» بازی میسازد. ساده است که بازی را تنها با صحنهی نگاه پسر و تریکو به خاطر بسپاریم. اما زمانی که بازی را تجربه میکنید، شما به هزارتوهای تکرارشونده میروید و نسبت به محیط و تصویر و صداهای بازی تغییر نظر میدهید. هنر برخی مواقع بهترین است که هر پنج ثانیه نگوید که «به من نگاه کنید!»
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
صحنه را تصور کنید: پس از گذر از ساختار غول آسا به شکل آماتور اما مفید، خود را محاصره شده توسط زرههای هوشیار مییابید. این امر چیز زیادی را درباره لست گاردین میگوید که دشمنانش به معنای واقعی ترسناک هستند، نه به معنای رعب و وحشت آور، بلکه مخاطره آمیز بودن بازی را تداعی میکند. تمامی بخشهای دارای این زرههای سخت و دلناپذیر هستند. به همین دلیل است که پس از باز کردن دروازه برای تریکو، به سمت دریایی آرام خواهید رفت.
ریای The Last Guardian، سبز است و نورهای روشن و زندهای از زمرد دارد. در کنارتان ساختارهایی قرار دارد که گویی از خود زمان هم پیرترند و بخشی از طبیعتاند که به آرامی اما حتمی توسط آن مصرف میشوند. شما تنها هستید اما یک حس زیبایی درون تنهایی شما نهفته است. تمامی اینها توسط عناصر بصری به شما القا میشود. لست گاردین نیازی به پچ ۱۲۰ فریمی برای بهتر شدن ندارد. سبک هنری منحصر به فرد آن باعث میشود که آن را از یک کیلومتری نیز تشخیص دهید. در عصری که واقعگرایی پادشاه میان بلاک باسترهای AAA است، این بازی نشان میدهد که چیزی به غیر از یک هویت سبکگرایانه نمیتواند تأثیر بزرگی داشته باشد.
فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.
شاید برخی از افراد با حرفهای من مخالف باشند. بازیهای با طراحی بصری خوب زیادی را نام بردم و بازیهای دیگری مانند Dark Souls, Bloodborne, Breath of the Wild, Firewatch و Mirror’s Edge نیز هستند. با این حال تفاوتی در خوب بودن یا حیرت آور بودن وجود دارد. هنگامی که به لست گاردین فکر میکنم، پروانهها، بشکهها و نورهای آبی که اینها را به هم وصل میکنند را به خاطر میآورم. هیچ جهان دیگری به مانند لست گاردین حس بزرگی و اتصال را ندارد. The Last Guardian حتی از پالایش شدهترین فیلمهای Ghibli نیز زیباتر است.
این مقاله بیشتر دربارهی جنبههای بصری بازی لست گاردین است، اما میخواهم کوتاه و مفید دربارهی گربه-سگ پرنده مورد علاقهی همه حرف بزنم. برخی افراد از لست گاردین به خاطر او، که اسمش تریکو (Trico) است، بدشان میآید. تریکو خود نیز یکی از بخشهای مهم طراحی این بازی است.
در حقیقت چشمان تریکو و تا حدی رفتار او باعث میشود که The Last Guardian بدرخشد. چشمان تریکو از صورتی جیغ به زرد تیره تغییر میکند. همچنین رنگی سفید و سبز نیز دارد. فرقی ندارد که کجای جهان باشید، چشمان تریکو منبع چشمگیری از نور است. بخشی مهم از داستانسرایی و مرکزیت هنری آن است. تریکو، بدون شک، ابژه کاملترین بازی ویدئویی است. شاید بگویید که تنها یک گربه سگ پرنده بزرگ است. یادتان باشد که همین باعث میشود که خاص باشد و شاهکار فومیتو اوئدا را استعلا بخشد.
The Last Guardian Is The Most Brilliantly Artistic Game Ever Made (فقط کاربران عضو قادر به مشاهده لینکها هستند.)