doom2009
2012/01/31, 05:12
چند روزی است که خبر یا شایعه کلاهبرداری بزرگی که رقم آن از 20 تا 800 میلیارد تومان نوسان داشت در بازار موبایل پیچید و در مدت زمان کوتاهی باعث افزایش چشمگیر قیمت تلفن همراه شد.
فروشندگان و فعالان بازار موبایل مدعی شدند فردی که قرار بوده پولها و حوالههای آنها را به ارز تبدیل کند، آن را برداشته و به کشور امارات متحده عربی گریختهاست.پس از گذشت مدتی اما این خبر با نوسانات نرخ ارز و اوضاع آشفته بازار دلار گره خورد و ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
به گزارش روزنامه تهران امروز ابعادی که هنوز حقیقت آن به روشنی مشخص نشدهاست ولی به گفته فعالان اقتصادی این امر تنها در بازار موبایل خلاصه نمیشود و شامل بازار گسترده لوازم خانگی هم میشود.
همچنین به گفته فعالان اقتصادی یک سر دیگر این به اصطلاح «اختلاس» به صرافهای تضمینشده خارج از کشور نظیر صرافهای ایرانی فعال در دوبی وصل میشود که تبادلات ارزی آنها از سوی کشور میزبان با مشکل مواجه شده و موجب ورشکستگی آنها شدهاست. ورشکستگی که آنقدر گسترده بوده که پسلرزههای آن بازارهای داخل کشور را درنوردیده و از آن به عنوان «اختلاس» یا کلاهبرداری بزرگ نام برده میشود.
سکانس اول- خارجی - کوچه رم
ساختمان، چهار طبقه و قدیمیساز است. نمای آن را سنگهای رگهدار مرمر قدیمی پوشانده که به مرور زمان رنگ آن از سفید به خاکستری گراییدهاست.با اینکه ساختمان ظاهری مسکونی دارد اما تابلو و نشانهایی که به دیوار پیچ شدهاند نشان میدهد که از ساختمان استفاده دفتری و اداری میشود. در ورودی آهنی ساختمان کاملا باز است ولی پنجرههای هر چهار طبقه بسته است و انگار مدت زیادیاست که تمیز نشدهاند.هر دو سمت ساختمان توسط اغذیهفروشیهای ارزان قیمت محاصره شده و بوی روغن سرخکردنی و سوسیس تمام کوچه را پر کردهاست.
به جز جوانی که موهای بلند و صافی دارد و شلوار جین مشکی تنگ به پا کرده، کسی در مقابل ساختمان نیست.او به دلیل سرمای هوا زیپ کاپشن آبیاش را تا زیر گردن بالا کشیده و دستهایش را در جیبش فرو کرده. رفت و آمدی در راه پلههای ساختمان چهار طبقه به چشم نمیآید. کسی نه داخل ساختمان میرود نه از آن خارج میشود.
جوان آبیپوش میگوید این ساختمان تا به حال اینقدر خلوت نبوده است. جوان که انگار از سرپا ایستادن و بی حرکت ماندن سردش شده از ساختمان فاصله میگیرد و به سمت خیابان اصلی میرود و زیر تابلویی که اسم کوچه روی آن نوشته شده میایستد. نام کوچه یک اسم دو حرفی است. «رم»! وقتی سر کوچه میایستد چشمهایش به مانیتور تبلیغاتی غول پیکری که روی ساختمان آن سوی خیابان نصب شده و تصاویر تبلت «گالکسیتب سامسونگ» را در سایز و اندازهای حیرتآور پخش میکند خیره میماند.
کنار مانیتور عظیمی که کل نمای ساختمان را در برگرفته اسم ساختمان با فونتی درشت به چشم میآید. «پاساژ علاءالدین»!
جوان وقتی چشمش به اسم پاساژ میافتد نیشخندی میزند و میگوید: « تا ماههای پیش کار تامین حداقل نصف اجناس و گوشیهای این پاساژ را در طبقه دوم همین ساختمان چهار طبقه انجام میدادند و «ک.م» سفارشات مغازهداران علاءالدین را تمام و کمال تحویلشان میداد».
او که انگار از چیزی دلخور است سری تکان میدهد و با صدای بلند نفسش را از بینی بیرون میدهد. هنوز چشمانش را از روی نام «علاءالدین» جدا نکرده که دوباره به حرف میآید. «یک روز آمدند گفتند «ک.م» پول سفارشات را برداشته و فرار کرده. سر و صدایی درست کردند که صدایش بازار موبایل علاءالدین که هیچ، کل خیابان سعدی را پر کرد. میگفتند 800 میلیارد تومان به جیب زده و به دوبی فرار کرده». جوان سالهاست که همسایه «ک.م» است. او مردی است که نامش این روزها در بازار موبایل زیاد به گوش میرسد و اکثر موبایلفروشان او را به نام اختلاسگر بازار موبایل معرفی میکنند. شایعهها در مورد او بسیار است.از اینکه او به دوبی فرار کرده؛ از اینکه دستگیر شده و زندانی است؛ برخی هم میگویند که شاکیان در دادگاه او شرکت کردهاند. به گفته جوان آبیپوش اما این حرفها حقیقت ندارد.او میگوید: «ک.م» را خیلی وقت است که میشناسد.
در درستکاری او شکی ندارد.او حتی مدعی است که «ک.م» نه دستگیر شده و نه فراریاست. جوان در حالی که مسیر بازگشت به کوچه «رم» را در پیش گرفته با لحنی که شکوتردید در آن جایی ندارد میگوید:«علاءالدینیها میگویند او فراری است اما من همین امروز دیدمش که مثل همیشه ساعت 10 صبح آمد سر کارش و بعد هم رفت.او پولی به جیب نزده. برایش پاپوش درست کردهاند و اتهام اختلاس را به گردن او انداختهاند اما اصل موضوع چیز دیگری است».حرف که به اینجا میرسد جوان ادامه حرفش را قورت میدهد و ساکت میشود. او که از سرما نوک بینیاش سرخ شده و چشمانش آب انداخته به سمت یکی از اغذیهفروشیهای کنار ساختمان 4 طبقه میرود و در میان دیگر مشتریها گم میشود.
منبع خبر: آی تی آنالیز تاریخ خبر: 1390/11/10
فروشندگان و فعالان بازار موبایل مدعی شدند فردی که قرار بوده پولها و حوالههای آنها را به ارز تبدیل کند، آن را برداشته و به کشور امارات متحده عربی گریختهاست.پس از گذشت مدتی اما این خبر با نوسانات نرخ ارز و اوضاع آشفته بازار دلار گره خورد و ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
به گزارش روزنامه تهران امروز ابعادی که هنوز حقیقت آن به روشنی مشخص نشدهاست ولی به گفته فعالان اقتصادی این امر تنها در بازار موبایل خلاصه نمیشود و شامل بازار گسترده لوازم خانگی هم میشود.
همچنین به گفته فعالان اقتصادی یک سر دیگر این به اصطلاح «اختلاس» به صرافهای تضمینشده خارج از کشور نظیر صرافهای ایرانی فعال در دوبی وصل میشود که تبادلات ارزی آنها از سوی کشور میزبان با مشکل مواجه شده و موجب ورشکستگی آنها شدهاست. ورشکستگی که آنقدر گسترده بوده که پسلرزههای آن بازارهای داخل کشور را درنوردیده و از آن به عنوان «اختلاس» یا کلاهبرداری بزرگ نام برده میشود.
سکانس اول- خارجی - کوچه رم
ساختمان، چهار طبقه و قدیمیساز است. نمای آن را سنگهای رگهدار مرمر قدیمی پوشانده که به مرور زمان رنگ آن از سفید به خاکستری گراییدهاست.با اینکه ساختمان ظاهری مسکونی دارد اما تابلو و نشانهایی که به دیوار پیچ شدهاند نشان میدهد که از ساختمان استفاده دفتری و اداری میشود. در ورودی آهنی ساختمان کاملا باز است ولی پنجرههای هر چهار طبقه بسته است و انگار مدت زیادیاست که تمیز نشدهاند.هر دو سمت ساختمان توسط اغذیهفروشیهای ارزان قیمت محاصره شده و بوی روغن سرخکردنی و سوسیس تمام کوچه را پر کردهاست.
به جز جوانی که موهای بلند و صافی دارد و شلوار جین مشکی تنگ به پا کرده، کسی در مقابل ساختمان نیست.او به دلیل سرمای هوا زیپ کاپشن آبیاش را تا زیر گردن بالا کشیده و دستهایش را در جیبش فرو کرده. رفت و آمدی در راه پلههای ساختمان چهار طبقه به چشم نمیآید. کسی نه داخل ساختمان میرود نه از آن خارج میشود.
جوان آبیپوش میگوید این ساختمان تا به حال اینقدر خلوت نبوده است. جوان که انگار از سرپا ایستادن و بی حرکت ماندن سردش شده از ساختمان فاصله میگیرد و به سمت خیابان اصلی میرود و زیر تابلویی که اسم کوچه روی آن نوشته شده میایستد. نام کوچه یک اسم دو حرفی است. «رم»! وقتی سر کوچه میایستد چشمهایش به مانیتور تبلیغاتی غول پیکری که روی ساختمان آن سوی خیابان نصب شده و تصاویر تبلت «گالکسیتب سامسونگ» را در سایز و اندازهای حیرتآور پخش میکند خیره میماند.
کنار مانیتور عظیمی که کل نمای ساختمان را در برگرفته اسم ساختمان با فونتی درشت به چشم میآید. «پاساژ علاءالدین»!
جوان وقتی چشمش به اسم پاساژ میافتد نیشخندی میزند و میگوید: « تا ماههای پیش کار تامین حداقل نصف اجناس و گوشیهای این پاساژ را در طبقه دوم همین ساختمان چهار طبقه انجام میدادند و «ک.م» سفارشات مغازهداران علاءالدین را تمام و کمال تحویلشان میداد».
او که انگار از چیزی دلخور است سری تکان میدهد و با صدای بلند نفسش را از بینی بیرون میدهد. هنوز چشمانش را از روی نام «علاءالدین» جدا نکرده که دوباره به حرف میآید. «یک روز آمدند گفتند «ک.م» پول سفارشات را برداشته و فرار کرده. سر و صدایی درست کردند که صدایش بازار موبایل علاءالدین که هیچ، کل خیابان سعدی را پر کرد. میگفتند 800 میلیارد تومان به جیب زده و به دوبی فرار کرده». جوان سالهاست که همسایه «ک.م» است. او مردی است که نامش این روزها در بازار موبایل زیاد به گوش میرسد و اکثر موبایلفروشان او را به نام اختلاسگر بازار موبایل معرفی میکنند. شایعهها در مورد او بسیار است.از اینکه او به دوبی فرار کرده؛ از اینکه دستگیر شده و زندانی است؛ برخی هم میگویند که شاکیان در دادگاه او شرکت کردهاند. به گفته جوان آبیپوش اما این حرفها حقیقت ندارد.او میگوید: «ک.م» را خیلی وقت است که میشناسد.
در درستکاری او شکی ندارد.او حتی مدعی است که «ک.م» نه دستگیر شده و نه فراریاست. جوان در حالی که مسیر بازگشت به کوچه «رم» را در پیش گرفته با لحنی که شکوتردید در آن جایی ندارد میگوید:«علاءالدینیها میگویند او فراری است اما من همین امروز دیدمش که مثل همیشه ساعت 10 صبح آمد سر کارش و بعد هم رفت.او پولی به جیب نزده. برایش پاپوش درست کردهاند و اتهام اختلاس را به گردن او انداختهاند اما اصل موضوع چیز دیگری است».حرف که به اینجا میرسد جوان ادامه حرفش را قورت میدهد و ساکت میشود. او که از سرما نوک بینیاش سرخ شده و چشمانش آب انداخته به سمت یکی از اغذیهفروشیهای کنار ساختمان 4 طبقه میرود و در میان دیگر مشتریها گم میشود.
منبع خبر: آی تی آنالیز تاریخ خبر: 1390/11/10