ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 126 از 146 نخست ... 2676116124125126127128136 ... آخرین
نمایش نتایج: از 1,251 به 1,260 از 1456

موضوع: حرف دل

  1. #1251
    تاریخ عضویت
    2014/07/06
    نوشته ها
    433
    امتیازها
    14,635
    سطح
    78
    2,661
    کاربر انجمن
    چنین گفت زرتشت: عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار.
    از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش

    ************************

    مهم نیست کی مقصر است
    .
    .
    .
    باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است

    در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم

    تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم

    پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر

    %%-%%-%%-
    تیغ باش تا محتاج نوازش نشی
  2. #1252
    تاریخ عضویت
    2013/08/15
    نوشته ها
    332
    امتیازها
    13,042
    سطح
    74
    949
    کاربر انجمن
    خیلی مشکله
    بیا بیرون از اون دنیای خوشگلت
    این دفعه فکتو خورد می کنم
    اگه بدی فردای خوبی رو مژده بم

  3. #1253
    تاریخ عضویت
    2011/10/12
    محل سکونت
    زمین خدا
    نوشته ها
    2,166
    امتیازها
    93,367
    سطح
    100
    10,392
    کاربر حرفه ای کامپیوتر

    Smile

    تو این روزا واقعاً همه رو دعا کنید

    ***

    گفتم اگر میدانستم چه روزی می آیی به احترامت آن روز گناه نمیکردم
    گفتا آن روز که تو گناه نکنی به احترام گناه نکردنت می آیم
    ehsannalizadeh
  4. #1254
    تاریخ عضویت
    2014/07/06
    نوشته ها
    433
    امتیازها
    14,635
    سطح
    78
    2,661
    کاربر انجمن
    ماندن همیشه خوب نیست،


    رفتن هم همیشه بد نیست،


    گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت.


    باید رفت تا بعضی چیز ها بماند.


    اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت.


    اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند.


    گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،


    مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،


    و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند.


    رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی.


    و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی.


    برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.


    برو وبگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود


    برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش


    از شکستن سکوت اسانتر باشد.عشقت را بردار و برو.خوب برو. زیبا برو.


    سر به زیر برو هر چند با اندوه با لبخندی بر لب برو هر چند باری سنگین بر دل و بر دوش.


    شاد برو،شاد ازاین باش که اگر ترا نشناخت،عشق شناخت


    برو و بدان هر جا بروی دست عشق را بر شانه ی خود حس خواهی کرد


    نگاهت عاشقانه خواهد شد و صدایت اشنا.


    وقار را در گام هایت می توان دید و اندوهی عارفانه را در لبخندت.


    همه ی اینها از ان است که عشق قلب ترا ماُمنی برای بیتوته ی خویش یافته است


    و همراهت خواهد ماند تا محضر حضرت دوست،


    انکه می ماند اسیر عادت و خویشتن خواهی میشود.


    ذائقه ی جانش تلخ میشود از شور و شیرین های زود گذر و غبار مینشیند


    بر اینه ی روحش.


    رفتن همیشه بد نیست.


    انگونه باید بروی که دیده شوی و حضورت مثل لمس بال یک پروانه حس شود.


    انگونه برو که هیچ نگاهی نتواند ترا انکار کند و هیچ دلی نتواند...


    برو،فقط برو.


    وقتی بروی همه چیزهایی که باید بیاید می اید.
    تیغ باش تا محتاج نوازش نشی
  5. #1255
    تاریخ عضویت
    2011/11/10
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    3,909
    امتیازها
    113,930
    سطح
    100
    12,120
    کاربر فعال

    خالی کردن دل وا مونده

    عزیزان یکی از دوستان عزیز من یه مشکلی داره.سازنده مشکل خودش و با اینکه حرف های بدی هم بهم زده اما پای رفاقتم باهاش وایستادم چون یا با کسی که به نظرم ارزش نداره دوست نمیشم یا اگر کسی رو ارزشمند بدونم باهاش دوست میشم و پای دوستیم هم میمونم
    .در دوران راهنمایی پسر منطقی و مودبی بود و باهاش رفیق شدم.

    دعا کنید خدا مشکلش رو حل کنه و صحبت های من روش اثر بزاره.

    اگر حوصله ی یه سری حرف رو که انرژی منفی میدن دارید نخونید,اصل حرفم این بود که خواهشا" دعا کنید.این حرفای اضافی که پایین نوشتم رو هم نوشتم که خودم رو خالی کنم.همین که منتشر بشه کمی آروم میشم.


    حالت دفاعی گرفته و هیچ حرفی رو که در مقابل عمل و حرفش هست رو قبول نمیکنه و با یه سری افکار و نظرات ذهنش رو واقعا تاریک و آلوده کرده.

    من جزئیات رو شرح نمیدم اما اگر فکر میکنید که مثلا شرایط طوریه که چون نظرات و افکار و عقایدش با من یکی نیست دارم این حرفا رو میزنم و میگم براش دعا کنید اما بهتون بگم که نه,باور کنید اگر بکم چه نظراتی در مورد زندگی,دوستان,دخترا,پسرا,شغل ,پول,شبکه ای اجتماعی و ... داره کپ میکنید و با خودتون میگید حتما شستشوی مغزی شده.باور کنید تئوری توطئه رو تو ذهنشون میپرورونه و به من و بقیه دوستاش میگه شما علیه من هستید,ازتون متنفرم و ...

    پسری که یه زمانی مودب بود,درس خون بود (از منم بالاتر بود و همیشه تحسینش میکردم چون هم انگیزه بالایی داشت و هم هوش بالایی),منطقی بود,الان دقیقا صفت های متضاد رو داره.برای کنکور درست و حسابی نخوند سر یه مسئله ای که خودش برای خودش به وجود آورد و ...

    حق رو میدونم که با منِ,فقط نمیدونم چجوری به اون ثابت کنم.نه با هدف رو کم کنی,من هیچ وقت با رفقام رو کم کنی راه نمیندازم,فقط برای اینکه با اثبات اینکه حرف حق رو میزنم حرفم رو قبول کنه و خودش رو از این منجلاب بکشه بیرون.
  6. #1256
    تاریخ عضویت
    2011/10/12
    محل سکونت
    زمین خدا
    نوشته ها
    2,166
    امتیازها
    93,367
    سطح
    100
    10,392
    کاربر حرفه ای کامپیوتر

    برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 11705285_864190956970185_3577855787745037550_n.jpg
مشاهده: 20
حجم: 67.1 کیلو بایتبرای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 11202115_1419871868342344_5780363781132261320_n.jpg
مشاهده: 21
حجم: 53.7 کیلو بایت
    ehsannalizadeh
  7. #1257
    تاریخ عضویت
    2014/07/06
    نوشته ها
    433
    امتیازها
    14,635
    سطح
    78
    2,661
    کاربر انجمن





    عاشق اون دیالوگ فیلم پینوکیوم که پدر ژپتو میگه:چوبی بمون آدما از سنگن...!
    تیغ باش تا محتاج نوازش نشی
  8. #1258
    تاریخ عضویت
    2014/11/01
    نوشته ها
    275
    امتیازها
    4,869
    سطح
    44
    1,950
    کاربر اخراجی
    حرف دل

    چقدر خوبه ی چیزی شبیه حرف داریم و چقدر بده که نیاز به این حرف دل داریم

    ی روزی مغز نداشتم کلا سر خوش بودم زندگی سختی داشتم اما از هر چیزی برای خودم و اطرافیانم ی چیز خنده دار در می اوردم و کلا میخندیدم معنی دوست داشتن رو کلا نمی فهمیدم در همین حد خانواده برام قابل درک بود همین و بس اینکه یکی می گفت فلانی رو دوست داشتم یا دوست دارم برام مزحک بود کلا به قول بابام سرخوش و شیطون بودم. تو خونه که ساکت میشدم (علت ساکت شدنم این بود که از بس حرف میزدم فکم درد می گرفت ) همه تعجب می کردن که اهوک چته چرا ساکتی چرا نشستی چرا آرومی؟
    اما در عرض چندماه اخیر کل زندگیم دگرگون شد یکی وارد زندگیم شد که خودم نمی خواستم وارد زندگیم بشه اما شد وقتی چشم باز کردم دیدم با وجود مجازی بودن خیلی برام با ارزش شد حتی برای حرف زدن یا نزدن هام با ی سری افراد هم تصمیم می گرفت اینقدر که من به حرمت ارزشی که برام داشت کامل گوش میدادم و روی حرفش نه نمی اوردم. اینقدر نزدیک شده بود که دیدم ی چیزی رو بهم زدم به خاطرش (چیزی که اصلا نمیدونم چرا بهم زدم اخه با کدوم منطق؟)
    بعدش دومی شد دومی رو هم بهم زدم و قبل از بهم زدم دومی اون فرد با ارزش زندگیمو ترک کردم و به آخرین خواسته اشم گوش دادم که گفت اگه اینبار رفتی دیگه برنگرد منم برنگشتم.
    اما اینجای زندگیم دیگه کلا ساکتم طوری که حتی برای خانواده امم عادی شده سکوتم و برای اونم میدونم عادی شده نبودنم. دعا کنین برای منم عادی بشه نبودنش
  9. #1259
    تاریخ عضویت
    2011/10/12
    محل سکونت
    زمین خدا
    نوشته ها
    2,166
    امتیازها
    93,367
    سطح
    100
    10,392
    کاربر حرفه ای کامپیوتر

    Post

    یه پیانو یه گل سرخ یه چراغ نیمه روشن

    یه شب ستاره سوز و آخرین ترانه ی من

    غم جمعه های سرد و یاد تلخ حرفای تو

    زخم انگشتای خسته م رو تن سرد پیانو

    توی بن بست ترانه دیگه خاتونی ندارم

    تا دوباره یه ملودی روی گریه هاش بذارم

    دیگه فرصتی نمونده واسه نت کردن فریاد

    نای گریه کردنم نیست واسه تو که رفتی بر باد

    رویه صندلی چوبی اینجا پشت این پیانو

    می خونم که خوندنی نیست غم تلخ حرفای تو

    کوچ مهتابو هنوزم ندیدی با چشمای خیس

    نگو از ترانه بازی هر غمی که خوندنی نیست

    یه پیانو یه گل سرخ یه چراغ نیمه روشن

    یه شب ترانه سوز و نت به نت شکستن من

    یاد گریه ی من و تو تو شبای بی گناهی

    واسه اون ستاره هایی که می مردن اشتباهی
    ehsannalizadeh
  10. #1260
    تاریخ عضویت
    2013/05/26
    محل سکونت
    همدان-شمال
    نوشته ها
    4,514
    امتیازها
    42,073
    سطح
    100
    17,353
    کاربر فعال
    همیشه، سربازی که از همه به خط مقدم نبرد نزدیک تر است، برای صلح دعا میکند..

    ژنرال داگلاس مک آرتور
صفحه 126 از 146 نخست ... 2676116124125126127128136 ... آخرین
نمایش نتایج: از 1,251 به 1,260 از 1456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •